دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد:
«محمود فرخ» بخش جداییناپذیر تاریخ خراسان است
علمي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد گفت: به حق است که محمود فرخ را شخصیتی تاریخی و به طور مشخص، بخشی جداییناپذیر از تاریخ مشهد، خراسان بزرگ و تا درجهای ایران زمین به شمار آوریم.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، جواد عباسی در مراسم « شب محمود فرخ » که در دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: تاریخ را به اختصار شرح زندگی اجتماعی انسان تعریف کردهاند؛ این بدان معناست که آدمی هرچند هم با استعداد و توانمند باشد تا زمانی که در میان جمع نباشد و اثر او در جامعه دیده نشود تفاوت چندانی با دیگر موجودات عالم خلقت ندارد.
وی افزود: البته این انسان اجتماعی و راه یافته به تاریخ است که از یک سو تاریخساز میشود و از سوی دیگر خود را در معرض داوری و گاه ناداوری قرار میدهد و از این جهت انسانهای سر در خود و دوری گزین از جمع و جامعه به همان نسبت که آرامش و عافیتی برای خود فراهم میآورند خود را از تیررس تاریخ یعنی صحنه واقعی زندگی انسان نیز دور میکنند.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: با این تعریف از تاریخ حق است که محمود فرخ را شخصیتی تاریخی و به طور مشخص، بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ مشهد، خراسان بزرگ و تا درجهای ایران زمین به شمار آوریم.
عباسی خاطرنشان کرد: مگر میشود فردی اهل محفل و محفلساز، حساس به دنیای اطراف خود و حساسیتساز، پرشور و شورساز و دست کم در دورانی اهل سیاست و سیاستباز راهی به تاریخ نداشته باشد.
وی گفت: طبیعی است که این حد از اجتماعی و تاریخی بودن آن هم در جامعه ایرانی با فراز و نشیبهای صد سال اخیر یعنی روزگار فرخ، انسان را در معرض قضاوتهای جدی نیز قرار میدهد. از این جهت در مجموع سربلند بیرون آمدن یا عاقبتبخیر شدن او را میتوان با اهمیت دانست.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد بیان کرد: نگاهی به زندگی و آثار فرخ، سه گونه از پیوند او با تاریخ و تاریخنگاری را پیش روی ما میگذارد که البته گاه اینها در هم تنیده هستند؛ اولین پیوند او فرخ اجتماعی، موثر و نقشآفرین در تاریخ، دومین پیوند او فرخ، گزارشگر تاریخ روزگار خود و سومین پیوند او فرخ در خدمت تاریخنگاری است.
عباسی در خصوص اولین پیوند فرخ اضافه کرد: فرخ نخست همان فرخی است که از نوجوانی با کنجکاوی و شور و شوق در جمع اصحاب دانش، اندیشه و فرهنگ و ادب است، بسیار زود توجهات را به خود جلب میکند و در جوانی سر از محفل و حلقه دل و فکر در میآورد و سپس خود محفلی میسازد که برای چند دهه، قبله آمال و نقطه امید برخی افراد میشود
وی ادامه داد: چنان که نه تنها شوری در مشهد و خراسان میآفریند، بلکه پرتوهای آن تا اقای خراسان بزرگ در افغانستان، پاکستان و آسیای مرکزی و گوشه کنار وطن هم میرسد و هر مسافر صاحب ذوقی از اقصی نقاط ایران را به سوی خود میکشاند.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: افزون بر این، فرخ چندی نیز همزمان با این نقشآفرینی فرهنگی- ادبی در صحنه اداره جامعه نیز حضور مستقیم دارد؛ از مدیریت کارخانه نخریسی و کارخانه برق، که البته چون به قول معروف به گروه خونی او نمیخورد در آن چندان کامیاب نبود تا نمایندگی مجلس و کار در تولیت آستان قدس را هم تجربه کرد که شرح هر کدام از این نقشآفرینیها و کم و کیف آنها خود حکایتی طولانی دارد و نیازمند یک تاریخنگاری علمی درباره اوست.
عباسی مطرح کرد: اما به هر روی، این حضورهای اجتماعی همیشگی و گوناگون است که او را به ویژه وارد تاریخ خراسان و مشهد کرده است.
وی یادآور شد: قریب به 4000 سند بعضا چند صفحهای، در بردارندهی نام او در آرشیو مرکز آستان قدس رضوی موجود است. دهها مصاحبه با ذکر نام او در خزانه تاریخ شفاهی همین مرکز به همراه محتویات نشریات خراسان در طول دوران زندگی او و دهها نوشته کوتاه و بلند درباره او توسط صاحبان اندیشه و ذوق نیز وجود دارد که تنها بخشی از نشانههای تاریخسازی او است.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص تاریخی بودن فرخ افزود: تاریخی بودن فرخ به این معناست که او بدون اینکه دردانشگاه فردوسی و دانشکده ادبیات و علوم انسانی آن درس خوانده باشد به جهت همان اجتماعی و اثرگذار و تاریخی بودنش جزئی از تاریخ آن شده است. این که تمامی نامآوران این دانشکده با او حشر و نشر داشته، او را ستودهاند و به او نشان استادی افتخاری دادهاند که این را باید چیزی فراتر از تصادف و تعارف به شمار آورد. سرانجام نیز با آمدن گنجینه نفیس کتابهای او به کتابخانه این دانشکده این پیوند تاریخی برای همیشه ماندگار شد.
عباسی تشریح کرد: فرخ دوم فردی است که در نقش گزارشگر تاریخ زمانهی خود ظاهر میشود، حساسیت و صراحت او در برخورد با مسائل اطرافش، مناسبات گستردهاش با انواع افراد از سیاستمدار گرفته تا اهل فرهنگ و ادب و مسافرتها و مسافرپذیریهای او که گاه فراتر از ایران را هم شامل میشده موجب شده است که خواسته یا ناخواسته انبوهی از یادگاریهای تاریخی از او به یادگار بماند. از این جهت، گویی برای مورخان این سروده او تعبیر میشود که «فرخ کنون خموشم روزی رسد به گوش- این خلق را طنین رسای صدای من».
وی ادامه داد: کمتر کسی از مشاهیر و ادب ایران طی دهههای 20 تا 60 هجری شمسی را میتوان یافت که پیوندی با فرخ نداشته است. قصاید، مناظرات و اخوانیات او آکنده از آگاهیهای تاریخی در مورد اوضاع زمانه، همراهان وی نظیر مشاهیر و بزرگان ادب و فرهنگ و البته اوضاع و احوال خوش است.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد گفت: در یک کلام نوشتهها و سرودههای فرخ همچون آیینهای است که مسائل فراوانی از جمله تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و به خصوص خراسان از اواخر دوران قاجار تا پایان عصر پهلوی را برای مورخان بازتاب میدهد. به یادآوردن تحولات شگرف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران در دورانی که فرخ در آن مینوشت و میسرود اهمیت آگاهیهای نهفته در آثار فردی فعال و حساس همچون او را برای مورخان دو چندان میکند.
عباسی در خصوص آثار فرخ خاطرنشان کرد: در آثار وی همه نوع گزارش تاریخی از تغییر سلطنت، وضع مجلس، انتخابات و مطبوعات گرفته تا زلزله در فردوس، کاخک، قزوین وحتی اوضاع کابل، نجف و پاریس و حال و احوال افراد سرشناس از دوستانش گرفته تا دولتمردان و احوال مردم کوچه و بازار یافت میشود. او حتی برای فردی که بخواهد مسیر پرواز و ایستگاههای هوایی ایران به بریتانیا در بیش از نیم قرن پیش را پژوهش کند نیز آگاهیهایی به جا گذاشته است.
وی تصریح کرد: البته که روایت او از اوضاع و احوال روزگارش را باید با دیگر روایات و اسناد سنجید، اما در هر حال لفظ فراهم آوردن یک روایت ولو شخصی از نظر مورخ نیز ارزش خود را دارد، چرا که مجال مقایسه وتحلیل برای دستیابی به واقعیت را به او میدهد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد افزود: او که خود بعدها در دورههای دوازدهم و سیزدهم از قوچان به مجلس رفت، زمانی که در مورد دخالت امیر لشکر در انتخابات دوره پنجم گفته بود « هر دوره که انتخاب میشد- زین چند یکیش باب میشد- یا فضل و لیاقت و کفایت- یا هوش و فتانت و درایت- وین دوره انتخاب پنجم- شد کار برون به رای مردم- نه فضل بود نه هوش در خور- جز میل دل امیر لشکر- وندر بر او دو چیز مرهم- یا حکم وزیر یا زن خوب».
عباسی در خصوص سومین پیوند فرخ نیز بیان کرد: فرخ سوم در پیوند تاریخ، کسی است که با گردآوری و نگهداری همراه با عشق و علاقه، سختکوشی و البته توام با دشواری، نسخههای خطی و به یادگار گذاشتن گنجینه آنها و نیز تصحیح و انتشار برخی از آنها منابعی بعضا کم نظیر را برای اهل پژوهش در تاریخ فراهم آورده است.
وی ادامه داد: یکی از شاخصترین خدمات او در این عرصه، تصحیح مجمل فصیحی است که هنوز آنچنان که باید قدر آن دانسته نشده است. .
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: اما به زودی دریافتم که از قضا مجمل فصیحی تا حدودی یک استثناء در این زمینه و مکمل مناسبی برای تعیین سالشمارها، زندگینامهها و به خصوص اخبار خراسان و هرات یعنی زیستگاه نویسنده کتاب و رجال آن است و حتی در مواردی بر منابع متقدم، ارجحیت دارد. این جدای از ارزش کتاب برای تاریخ دوران پس از ایلخانان تا اواخر دورهی فرمانروایی شاهرخ تیموری است که باید آن را مرجعی دست اول و مستقیم دانست.
عباسی خاطرنشان کرد: فرخ که در برخی مقالات نام کتاب مجمل فصیحی را به قول خودش به تفخیم دیده بود باز چنان که خودش میگوید شوقش در دست یافتن به کتاب تیزتر شد.
وی اضافه کرد: او همچنین از وامداری خود به افراد یاد کرده و حتی این که بنویسد علامه قزوینی پیش از او قصد تثبیت و نشر مجمل فصیحی را داشته و اجل مهلتش نداده و یا این که ادوارد براون پیش از او درباره مجمل فصیحی مطالبی نوشته و مرحوم حکمت آنها را ترجمه کرده است. در واقع وی حق همگان را حتی در جزئیات ادا میکند.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد گفت: همچنین در پایان مقدمه یادآور میشود که زحمت تهیه فهرستها و بخشی از حواشی را برادرش بر عهده داشته است. از این جهت شایسته بود که در چاپ مجدد کتاب مجمل فصیحی حق فرخ بیشتر ادا و نام او بر جلد کتاب نقش میبست و کار به او تقدیم میشد.
عباسی عنوان کرد: مقدمه فرخ بر مجمل فصیحی ضمن آن که نشاندهنده زحمات با شور و عشق او برای تصحییح و چاپ اثر بوده، خود پژوهش تاریخی درباره کتاب و نویسنده نیز است و نکاتی تازه را در بر دارد. قریب به 400 صفحه فهرست فرهنگ جغرافیایی، حواشی و تعلیقات در سه جلد مجمل فصیحی نیز گویای اهتمام او برای فراهم آوردن متنی با حداکثر فایده برای خواننده است.
وی ادامه داد: فرخ با چاپ متن دیگری نیز به پیشبرد مطالعات تاریخی، کمک کرده است. کتاب روضه خلد که اهتمام فرخ برای شناسایی، پیراستن ابهامات مربوط، و یافتن نسخه آن است و خود حکایتی دارد، اگرچه به اعتراف نویسنده آن یعنی مجد خافی از نظر ادبی متنی ناکام در معارضه با گلستان سعدی است اما میتواند برای مورخ متنی ارجمند باشد.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: برخی مطالب روضه خلد را میتوان آیینه تاریخ اجتماعی و فرهنگی مناطق شرقی ایران از خراسان تا کرمان و گاه منحصر به فرد دانست. این واعظ گریزپا و ماجراجو، حکایات متعددی از دیدههای خود در خراسان، سیستان، کرمان، یزد، فارس، اصفهان، لرستان و ... را فراهم آورده است.
عباسی مطرح کرد: حتی حکایت گریز نویسنده یعنی مجد خافی از دست همسر خراسانیاش به کرمان و تجدید فراش در آنجا و تعقیب و به محکمه کشاندن او توسط همسر خراسانیاش در کرمان ضمن آن که روایتی خواندنی در اختیار یک خواننده میگذارد روایتی جالب از ساز و کار زناشویی، وضع زنان زمانه، حتی رویههای قضایی، رفتار قاضیان روزگار او و حتی وضع مذهبی سبزوار در قرن هشتم هجری است؛ سبزواری که از قضا در همین زمان سربداران از آن سربرآوردند.
وی خاطرنشان کرد: به این ترتیب اهتمام فرخ در شناسایی و دستیابی به روضه خلف وتصحیح و چاپ آن قدمتی درخور دارد. مقدمه او بر کتاب نیز در حکم پژوهشی روشنگر است و این همه از فرخ بر نیامد از بهشت آنطور که خود میگوید «من زندهام به شوق بهاران و فصل عشق- وان کس که نیست، نیست سزاوار زندگی».
انتهای پیام
-
سه شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۰:۱۶:۲۷
-
۸۷ بازديد
-
ایسنا - علمی - خراسان رضوی
-
پیام خراسان
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/149994/