/اخلاق در قرآن/
حساسیت در برخورد با طبقه محروم در سوره عبس
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - از جمله آیات اخلاقی قرآن در باب خوشبرخوردی و حساسیت اسلام در برخورد با طبقه محروم، میتوان به آیات ابتدایی سوره عبس اشاره کرد که میفرماید: عَبَسَ وَ تَوَلّی«1» أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی«2» وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی«3» أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْری«4» أَمّا مَنِ اسْتَغْنی«5» فَأَنْتَ لَهُ تَصَدّی«6» وَ ما عَلَیْکَ أَلاّ یَزَّکّی«7» وَ أَمّا مَنْ جاءَکَ یَسْعی«8» وَ هُوَ یَخْشی«9» فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهّی«10»
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، در آیات ابتدایی سوره مبارکه عبس میخوانیم: «چهره درهم کشید و روی بر تافت از این که نابینایی به سراغ او آمد و تو چه دانی، شاید او در پی پاکی و پارسایی باشد یا پند گیرد و آن پند سودش بخشد. امّا کسی که خود را بینیاز میبیند. پس تو به او میپردازی. با آن که اگر پاک نگردد، بر تو چیزی نیست و امّا کسی که شتابان نزد تو آمد، در حالی که از خدا می ترسد، تو از او تغافل میکنی و به دیگری میپردازی».
در تفسیر نمونه در مورد آیات فوق میخوانیم که ایـن آیـات اجمالا نـشـان مـىدهـد خداوند کسى را در آنها مورد عتاب قرار داده؛ به خاطر ایـن کـه فـرد یا افراد غنى و ثروتمندى را بر نابیناى حقطلبى مقدم داشته است. اما این که شخص مورد عتاب کیست، در آن اختلاف نظر است(برای مطالعه کامل شان نزول آیات فوق میتوانید به تفاسیر معتبر قرآنی مراجعه کنید).
در تفسیر نور درمورد این آیات ذکر شده که 10 آیه انتقاد به خاطر چهره درهم کشیدن و عبوس کردن در برابر نابینایی که برای او خنده و ترشرویی فرقی ندارد، نشاندهنده حساسیت اسلام در برخورد با طبقه محروم است.
تفسیر نمونه نیز درباره این آیات، عتاب شدید به خاطر بىاعتنایى به نابیناى حقطلب را مطرح کرده و میگوید: نخست میفرماید «چهره درهم کشید و روى برتافت از این که نابینایى به سراغ او آمده بود. تـو چـه مـىدانـى شـاید او در جستوجوى ایمان و پاکى و تقوى باشد یـا از شـنـیـدن سـخـنـان حـق مـتـذکـر شـود و ایـن تـذکـر بـه حال او مفید باشد و اگر صددرصد پاک و باتقوا نشود، لااقل از تذکر پند مىگیرد و بیدار مىشود و این بیدارى در او اجمالا اثر مىگذارد.
در ادامه میخوانیم که سـپـس ایـن عـتـاب را ادامـه داده و مىافـزاید: اما آن که خود را بىنیاز و غنى مىداند، تو به او رو مىآورى و توجه مىکنى و اصـرار بـه هـدایـت او دارى؛ در حـالى که او گرفتار غرور ثروت و خود خواهى است، غـرورى کـه مـنشاء طغیان و گردنکشى است و اگر او راه تقوا را پیش نگیرد و ایمان نیاورد، چیزى بر تو نیست. وظـیـفـه تـو تـنـهـا ابـلاغ رسـالت اسـت؛ خـواه از آن پـنـد گـیـرنـد یـا مـلال. بنابراین به خاطر اینگونه افراد نمىتوانى نابیناى حقطلب را نادیده بگیرى یا آزردهخاطر سازى، هر چند هدف تو هدایت این گردنکشان باشد.
در ادامه تفسیر ذکر شده که بـار دیـگـر تـاکید و عتاب را از سر مىگیرد و همچنان به صورت خطاب مىفرماید: اما کسى که به سراغ تو مىآید و تلاش براى هدایت و پاکى دارد(و اما من جاءک یسعى)، و از خدا ترسان است(و هو یخشى)، هـمـیـن انگیزه ترس از خداوند او را به دنبال تو فرستاده، تا حقایق بیشترى بشنود و به کار بنددد و خود را پاک و پاکیزه کند. تـو از او غـافـل مـىشـوى و بـه دیگرى مىپردازى(فانت عنه تلهى).
همچنین در تفسیر نمونه ذکر شده که تعبیر به «انـت» (تـو) در حـقـیـقـت اشـاره بـه ایـن اسـت کـه مـثـل تـویـى سـزاوار نـیـسـت از چـنـیـن انـسـان حـقطلبى لحـظـهاى غـافـل شوى و بـه دیـگـرى بـپردازى. هرچند هدفت از پرداختن به دیگران نیز هدایت آنها بـاشـد؛ چـرا کـه در مـحـاسـبـه اولویتها، اولویـت از آن ایـن گـروه مـسـتـضـعـف پاکدل است.
در تفسیر نمونه همچنین آمده است: به هر حال این عتاب و خطاب خواه به شخص پیامبر(ص) باشد یـا غـیـر او، بیانگر ایـن واقـعـیـت مـهـم است که اسلام و قرآن اهمیت و احترام خاصى براى پـویـنـدگـان راه حـق، مـخـصـوصـا از طـبـقـات مـسـتـضـعـف قائل است و بـه عـکس موضعگیرى تند و خشنى در برابر آنها که بر اثر وفور نعمت الهى، مست و مغرور شدهاند دارد، تا آنجا که خدا راضى نمىشود به خاطر پرداختن به آنان، کمترین رنجشى در این قشر مستضعف حقطلب پیدا شود.
در تفسیر نور نیز درباره این آیات ذکر شده که نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست و احترام نابینایان و معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است؛ «عَبَسَ وَ تَوَلّی أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی». از طرفی، ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتی آن است؛ نه خوشایند دیگران. لذا نابینا عبوسکننده را نمیبیند تا شاد یا ناراحت شود: «عَبَسَ وَ تَوَلّی أَنْ جاءَهُ الْأَعْمی». بنابراین اسلام با روحیه استکبار و تحقیر دیگران مخالف است: «ما یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکّی».
در تفسیر نور همچنین میخوانیم: مراد از «مَنِ اسْتَغْنی» یا بی نیازی مالی است که باعث میشود شخص خود را برتر از دیگران بداند و یا بینیازی از ارشاد و هدایت است که شخص، دیگران را گمراه و منحرف ببیند. البتّه جمع میان هردو نیز ممکن است؛ یعنی شخص در اثر ثروت زیاد، گرفتار غرور شده و به سخن حق دیگران گوش فرا ندهد.
در این تفسیر همچنین بیان شده که احساس بینیازی محکوم بوده و جمله «أَمّا مَنِ اسْتَغْنی» در مقام انتقاد است. همچنین احساس بینیازی و خود را کامل و بینیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است: «مَنِ اسْتَغْنی... أَلاّ یَزَّکّی».
انتهای پیام
-
دوشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۲:۵۳:۳۳
-
۸۹ بازديد
-
-
پیام خراسان
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/152793/