/سالروز پایان سرایش شاهنامه/
شاهنامه؛ نماینده ادبیات فارسی و هویت ایرانی در جهان امروز است
فرهنگي
بزرگنمايي:
پیام خراسان - ایسنا/خراسان رضوی یک پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی گفت: شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از شناختهشدهترین آثار شاخص، نماینده ادبیات فارسی و هویت ایرانی در جهان امروز است.
فرزاد قائمی در گفتوگو با ایسنا درخصوص جایگاه شاهنامه در حماسه، اظهار کرد: شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از شناختهشدهترین آثار شاخص، نماینده ادبیات فارسی و هویت ایرانی در جهان امروز است و طبیعتاً تنها به عنوان اثری حماسی اهمیت ندارد؛ بلکه به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک جهان شناخته میشود و در سدههای گذشته مورد توجه مردم با فرهنگهای گوناگون بودهاست.
وی با بیان این که شاهنامه پایه و ریشه درخت تناور زبان و ادبیات فارسی است، افزود: به دلیل اینکه بیشتر منظومههای حماسی فارسی با فاصله زمانی قابل توجهی پس از شاهنامه و تحت تأثیر آن به وجود آمدهاند؛ طبیعتاً بیشتر آنها تقلیدهایی از شاهنامه به حساب میآیند. مانند گرشاسبنامه اسدیتوسی، اسکندرنامه نظامی گنجوی، بهمننامه و کوشنامه ایرانشأنبنابیالخیر و متنهایی متأخرتر مانند فرامرزنامه و حتی حماسههایی که با زمینههای تاریخی و دینی سروده شدهاند.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: در این آثار، به شاهنامه مانند پیشمتن و یا پیشنمونه نگاه میشود؛ در نتیجه بیشتر تحت تأثیر آن قرار میگرفتند تا اینکه تفاوتهای بنیادی با آن داشتهباشند. این تأثیرپذیری علاوه بر اینکه در زمینه زبان، ویژگیهای سبکی و ادبی و ویژگیهای صوری متن دیده میشود؛ در زمینه شخصیتپردازی، شیوه روایت، تکنیکهای داستانپردازی، نگاه انسان به مضمون حماسه و پهلوان و چنین مضامینی نیز مشاهده میشود.
قائمی افزود: شاهنامه یکی از اولین آثاری است که پژوهشگران غربی در دوره مدرن به سمت آن رفته و درباره آن تحقیق میکنند. تصحیح شاهنامه بیش از 200 سال پیشینه دارد و اولین مصححین آن از کشورهای اروپایی بودهاند و این کار را در قرن هجدهم آغاز کردهاند. اولین پژوهشهای جدی در حوزه ادبیات فارسی، درخصوص شاهنامه انجام شدهاست؛ به این ترتیب شاهنامه به عنوان متنی شاخص مورد توجه قرار داشتهاست.
شاهنامه؛ پیوند دهنده ادبیات پیش از اسلام و پس از اسلام است
وی تشریح کرد: این تشخص تنها به دلیل جنبه حماسی شاهنامه نبوده و به عنوان معیاری برای شناخت زبان فارسی شناخته شدهاست؛ شاهنامه، اولین اثر معروف و شاخص فارسی، پیونددهنده ادبیات پیش از اسلام و پس از اسلام در ایران، بازتابدهنده ذهنیت ایرانیان درباره مفاهیمی مانند ملیت، تاریخ، مرز، کشور، بیگانه و خودی بودهاست و به طور کلی نقش مهمی در شناختهشدن فرهنگ ایرانی در جهان، داشتهاست.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: یکی از جنبههایی که در این اثر دیده میشود، حماسه و اخلاق است اما اینها، جنبههای اصلی شناخت متن شاهنامه به شمار نمیروند.
کمیت و کیفیت وجود واژگان عربی هیچ منافاتی با جایگاه این اثر در زبان و ادبیات فارسی ندارد
قائمی تصریح کرد: در دهههای اخیر در مورد واژگان عربی، سرهنویسی و زبان فارسی در شاهنامه انگارههای اشتباهی در ذهن عوام و حتی خواص شکل گرفتهاست. به عنوان مثال بعضی از عوام فکر میکنند، شاهنامه فردوسی فاقد کلمات عربی است، حتی بعضی از خواص معتقدند فردوسی در شاهنامه نسبت به واژگان عربی و هویت عربی و اسلامی، جبههگیری دارد و هر دو این انگارهها غلط است.
وی تأکید کرد: شاهنامه فردوسی، واژگان عربی قابل توجهی دارد؛ اما این کلمات در مقایسه با حجم شاهنامه بسیار کم است. به طوری که حدود 600 تا 800 واژه عربی در نسخههای متفاوت وجود دارد؛ تعداد تکرار این کلمات متفاوت بوده و گاهی دهها و صدها بار در شاهنامه به کار رفتهاست.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: اگر در شاهنامه در مقایسه با سایر متون در دهههای قبل، واژههای عربی کمتری وجود دارد، به این دلیل است که در سده چهارم و در توس خراسان سروده شده و پیشینه منابع سرایش آن مربوط به ادبیات پهلوی و دوره ساسانی است. مجموعه این عوامل باعث شده که تعداد واژگان عربی در شاهنامه زیاد نباشد. این تعداد کلمات عربی موجود در شاهنامه به نسبت مضمون، جغرافیا، متن و عصر قابل قبول است.
قائمی عنوان کرد: در سدههای بعد مشاهده میشود که انگیزههای ضدعربی در مقاطعی به وجود آمدهاست؛ به طوری که منظومههای حماسی در این زمان نوشته شدهاست که در آنها عمداً از آوردن کلمات عربی پرهیز شدهاست.
وی افزود: به عنوان مثال متن شهنشاهنامه احمد تبریزی در دهه هشتم که بیش از 20 هزار بیت دارد و در آن چنگیز مغول را به عنوان قهرمان حماسی معرفی کردهاست، آشکارا از بهکار بردن واژگان عربی پرهیز کردهاست. در صورتی که فردوسی چنین پرهیزی نداشتهاست.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه این شیوه هیچ منافاتی با اینکه شاهنامه معیار زبان فارسی شناخته شدهاست، ندارد، اظهار کرد: چون کلمات عربی در زبان فارسی وجود دارد و طبیعی است که در شاهنامه نیز از این کلمات استفاده شود. شاهنامه به دلیل اینکه اولین اثر شاخص و مهم زبان فارسی است، معیار زبان فارسی شناخته شده و در طول سدهها به یادگار مانده است.
در حماسه، جنبههای متفاوت زندگی انسان نمود پیدا میکند
قائمی بیان کرد: به طور کلی ذهنیتی اشتباه درخصوص نوع ادبی حماسی وجود دارد؛ به این صورت که، حماسه متنی درباره جنگ، رزم و نبرد است؛ در حالی که چنین نیست. حماسه یکی از کهنترین انواع ادبی است که به جنبههای متفاوتی میپردازد و یکی از آن جنبهها، رزم است. به طور کلی در آثار حماسی، جنبههای متفاوت زندگی انسان نمود پیدا کردهاست.
وی ادامه داد: مضامین عاشقانه، تلاش انسان برای مقابله با تقدیر، نبرد انسان برای رسیدن به آرزوها و ... در مقیاسی بزرگ و اغراقآمیز در حماسه وجود دارد. شاهنامه نیز برایند همه این ارزشهای حماسی است و با توجه به نبوغ شاعر، این ارزشها در سطح والایی بیان میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: شاهنامه نه تنها اثر ملی و شاهکار ادبی است، بلکه نماینده تفکر و زندگی انسان به طور عمومی و به ویژه انسان ایرانی است و جنبههای مختلفی از شخصیت، روح، احساس و آرزوهای انسان در طول حیات تاریخی خود را به نمایش گذاشتهاست.
قائمی تشریح کرد: یکی از ابهامات در خصوص شاهنامه، زمان به اتمام رسیدن آن است؛ ما زمان دقیق آغاز سرایش شاهنامه را نمیدانیم لذا با توجه به شواهد و قرائن نسخ و اطلاعاتی که درخصوص زندگی فردوسی در اختیار داریم؛ حدس میزنیم آغاز سرایش شاهنامه حدود 370 هجری و یا اندکی پس از آن بودهاست.
وی خاطرنشان کرد: در مورد زمان اتمام سرایش شاهنامه، فردوسی در آخرین ابیات شاهنامه روز و سال اتمام آن را بیان کردهاست. اما در نسخ مختلف این ابیات دچار دوگانگی شدهاست؛ ما درخصوص زندگی فردوسی تنها دو منبع تاریخ سیستان و چهارمقاله نظامی عروضی را در اختیار داریم و اطلاعات آنها نیز اندک بوده و با یکدیگر تناقض دارند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه بیشترین اطلاعات ما درمورد فردوسی، از شاهنامه است، افزود: از بین 15 دستنویس اصلی تصحیح شاهنامه دکتر خالقی، 10 دستنویس تاریخ 25 اسفند سال 400 هجری را پایان سرایش شاهنامه اعلام کردهاست؛ اما در چهار دستنویس دیگر و قدیمیترین ترجمه عربی شاهنامه به نام بنداری که بخش انتهایی آن موجود است، تاریخ اتمام شاهنامه در سال 384 بیان شدهاست.
قائمی تصریح کرد: برخی از پژوهشگران حوزه شاهنامه مانند دکتر خالقی مطلق دلیل این 16 سال اختلاف را اینطور بیان میکنند که شاهنامه، متنی نبوده که در یک زمان شروع و در یک زمان به پایان رسیده باشد. احتمالاً فردوسی نسخه اولیه شاهنامه را در حدود سال 70 هجری آغاز کرده و در سال 384 هجری به پایان رسانده و پس از آن بر اساس منابعی جدید شاهنامه را تکمیل کردهاست.
وی عنوان کرد: به طوری که تحریر دوم آن در سال 400 هجری به اتمام رسیده است، دکتر خالقی معتقد است تاریخ 25 اسفند مربوط به تحریر دوم بوده و اتمام نهایی شاهنامه در تاریخ 25 اسفند سال 400 هجری است؛ در حالی که شاهنامه یکبار دیگر در سال 384 هجری تمام شده و پس از آن فردوسی آن را براساس منابع جدید گسترش دادهاست.
انتهای پیام
-
يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۰:۲۳
-
۳۳ بازديد
-
ایسنا - فرهنگی - خراسان رضوی
-
پیام خراسان
لینک کوتاه:
https://www.payamekhorasan.ir/Fa/News/215727/