چاپ

پیام خراسان - رئیس سابق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: یک استاد دانشگاه بایستی متوجه این امر باشد و زندگی خود را مطابق با ژانر قرآن تطبیق دهد.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، عمماد افروغ در گرامیداشت نخستین درگذشت دکتر علی سرافراز یزدی که در دانشکده علوم دانشگاه فردوسی برگزار شد، بیان کرد: بعضی‌ها ماندنی هستند و نمی‌توان از دنیا و آخرت جدایشان کرد. آن‌هایی که در آخرت ماندنی هستند در همین دنیا باقی هستند و به نحوی زندگی کردند که دلبستگی مادی خویش را کشتند و دلبستگی جدیدی در خودشان ایجاد کردند.
وی ادامه داد: اگر انسان قرار است در آخرت جوابگوی آخرت خودش باشد، بایستی در این دنیا به تمرین بپردازد. در حقیقت بایستی من واقعی خود را هم کشف، هم فهم و هم متجلی کند. آن کس که من واقعی خود را نمی‌شناسد، خدای خود را هم نمی‌شناسد. آن کس که با خودش گفت‌وگو نمی‌کند، با خدا هم گفت‌وگویی ندارد.
رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: خدا و من واقعی متقارن است. یکی از دردهای امروزی ما دوگانه‌نگری انسان و خداوند است. انسان در این روزگار گرفتار انواع دوگانگی‌هاست، دوگانگی عقل و عشق، دنیا و آخرت،فرد و جامعه و از این قبیل موارد.
وی ادامه داد: من منتقد جدی دانشگاه هستم، چرا که دانشگاه از جامعه منقطع شده است. وقتی رئیس یک دانشگاه خادمیت امام رضا (ع)را قبول می‌کند یا نماینده مجلس می‌شود و در نطق پیش از دستور صلوات خاصه امام رضا (ع)را تلاوت می‌کند، این امری ستودنی است.
افروغ تصریح کرد: استاد مطهری در خصوص امام علی می‌گوید «برخی از عبارات ایشان ما را یاد ابن‌بوعلی می‌اندازد، برخی به یاد بوعلی سینا و برخی به یاد ملا‌صدرا و غیره. زندگی همین معناست، هرگاه چنین نباشیم زنده نیستیم. زندگی یک ژانر فراگیر چند ژانری است. قرآن نیز چنین است. در قرآن عشق هست امام تماما عشق نیست، قرآن رمان هست اما تماما رمان نیست. قرآن یک انسان اجتماعی است و انسان برابر با انسان است».
وی ادامه داد: یک استاد دانشگاه بایستی متوجه این امر باشد و زندگی خود را مطابق با ژانر قرآن تطبیق دهد. مخاطبان اساتید بایستی تکثر داشته باشند در این میان یک مخاطب جدی وجود دارد و آن هم مردم است. بدون مردم نه دانشگاه، نه حوزه و نه دین معنایی نخواهد داشت. هر چیزی که نتواند رفع نیازی کند، محکوم به فناست.
رئیس سابق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: موضوع اصلی بحث من مرگ است می‌خواهم رفتار دنیای فعلی را با مرگ بررسی کنم. اخیرا دو کتاب تحت عنوان انسان خردمند و انسان خداگونه چاپ شده است. نویسنده این دو جلد کتاب از اهل حسیون است.
وی اضافه کرد: فرد می‌گوید دنیا از یک انفجار بزرگ شروع شد و همه چیز طبق انتخاب طبیعی پیش می‌رود و از اکنون انسان هوشمند بر انتخاب طبیعی فائق می‌آید. او می‌گوید انسان می‌تواند به جایی برسد که بر مرگ نیز غلبه کند. جدای از اینکه این نگاه به مرگ مستلزم چه مبانی است، می‌خواهم بگویم مگر مرگ بد است؟ مرگ حق انسان گردن خداست.
انتهای پیام