/سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی/
یک پژوهشگر: رویکرد شریعتی دین را از طاقچهها به سطح جامعه کشاند
چهارشنبه 29 خرداد 1398 - 10:40:27 AM
ایسنا
|
|
پیام خراسان - یک پژوهشگر و مدرس فلسفه گفت: رویکرد دکتر شریعتی به دین، دین را از انزوا، پستو و از روی طاقچهها به سطح جامعه رساند. حسن جمشیدی خراسانی در خصوص آثار اندیشه و تفکر دکتر علی شریعتی در تاریخ ایران با توجه به دو دسته موافقان و مخالفان این اندیشهها اظهار کرد: دکتر شریعتی از چهرهها و شخصیتهایی است که نمیشود او را ندید و قله رفیعی است همچون دماوند؛ به این معنا که اگر کسی دماوند را ندید، آن قله از بین نمیرود، و یا همچون ستاره درخشانی که حتی اگر به آن نگاه نکنیم، درخشش او باقی است. حال این که برخی موافق و برخی مخالف دکتر علی شریعتی هستند، چندان تاثیری در شخصیت ایشان ندارد. ایشان مانند بسیاری از دیگر متفکران، یک متفکر ایرانی است و مگر هر متفکر ایرانی را همه قبول و باور دارند؟ ضمن این که میبینیم نسبت به افرادی چون غزالی، ملاصدرا و مطهری و بنابراین نسبت به همه متفکران در کشور همین اختلاف نظر موجود است. این امر خیلی دخلی در موضوع نداشته و از شخصیت آنان چیزی کم نمیکند و بالاخره مطهری، شریعتی و دیگران یک وزنه در تاریخ و اندیشه ایران به حساب میآیند. وی با طرح سوالی در این خصوص که آیا شریعتی به درد نسل کنونی ما میخورد، بیان کرد: شریعتی ضمن این که یک متفکر و اندیشمند بود، کاری دیگر کرد و آن هم تقریبا تحلیل یا تفسیر تاریخی و اجتماعی از دین بود؛ به این معنا که با توجه به آیات، روایات و آثاری که از دین در اختیار داشتیم، شریعتی به بازخوانی آن در یک موقعیت و فصلی از تاریخ و برهه ایران پرداخت. در دورهای که نیروهای چپ و کمونیستها سخت تلاش میکردند تا چهرههای کاملا انقلابی همچون چگوارا و فیدل کاسترو را در صحنههای سیاسی، نظامی و چریکی پررنگ و بلکه برجستهتر سازند، ایشان سراغ چهرههای دینی و مذهبی رفت که در آثار او همچون «ابوذر»؛ «علی حقیقتی بر گونه اساطیر» و «حسین وارث آدم» پیداست. نادیده گرفتن نقش شریعتی در انقلاب اسلامی، انکار واقعیت است این پژوهشگر و مدرس فلسفه تصریح کرد: دکتر علی شریعتی این فضا را به نفع دین تغییر داد و چهرههایی ارائه کرد که البته نمیخواهیم با چگوارا مقایسه کنیم، اما توانست الگوی نسل انقلابی مسلمان باشد. به طور مثال «ابوذر»ی که دکتر شریعتی بازخوانی کرد، یقینا یک چهره کاملا انقلابی است؛ همان چیزی که عطش نسل جوان و نیروهای انقلابی را فرومینشاند. کارهای دیگر او همچون «حسین، وارث آدم»، تحلیل و تفسیری که ایشان از امام حسین(ع) ارائه کرد و به طور کلی رویکردی که شریعتی به دین داشت، رویکردی خاص بود که دین را از انزوا، پستو و از روی طاقچهها در آورد و به سطح جامعه رساند و آن را کارکردی نمود و به آن اثر بخشید. لذا کسی نمیتواند در انقلاب اسلامی ایران نقش دکتر علی شریعتی را کمرنگ کرده و یا نادیده انگارد که اگر چنین کند، به طبع واقعیت را انکار کرده است. جمشیدی خراسانی ابراز عقیده کرد: اما این که آیا رویکردی که دکتر شریعتی به دین داشت، اکنون هم پاسخگوی جامعه ما هست یا نه باید گفت در این که شریعتی متفکر است، هیچ شکی نیست. ولی در این مورد که رویکرد و تحلیل ایشان هنوز هم میتواند پاسخگو باشد، طبیعی است که ما با دشواری مواجه میشویم. به این دلیل که اکنون دوران انقلابیگری نیست، لازم بود که ما تحول و انقلابی ایجاد و حکومتی را تاسیس کنیم و این انقلاب هم در سال 57 صورت گرفت. اگر قرار باشد هر لحظه انقلاب کنیم، پس هر لحظه بایستی رهبرانمان را از بین ببریم! لذا حال که انقلاب کردیم و حکومتی را از بین بردیم و حکومت جدیدی به عنوان حکومت دینی، اسلامی و شیعی شکل گرفت، اکنون احتیاج به دوران آرامش و ثبات داریم. وی تصریح کرد: به طور مثال، ما موسیقیهای متفاوتی داریم؛ موسیقی سنتی، رپ و غیره؛ حال فرض کنید که اگر اکنون یک موقعیت جنگی باشد، آیا ما میتوانیم در جنگ از موسیقیهای سنتی استفاده کنیم؟ جواب منفی است؛ زیرا باید در این شرایط از موسیقیهایی استفاده کرد که در آن حرکت، جوش و خروش، پویایی، رفتن، از جان گذشتن، ایستادگی و مقاومت باشد و لذا نی و فلوت زدن در چنین شرایطی، مگر در غم و اندوه و حزن جواب نمیدهد. نیازمند حرکت به سمت قانونگرایی هستیم این پژوهشگر و مدرس فلسفه ضمن بیان این که اکنون در جامعه به شدت نیازمند آنیم تا به سمت قانونگرایی و عمل کردن در چهارچوب قانون برویم، افزود: نیازمندیم تلاش کنیم در قسمتهایی که خلاء قانونی داریم، قانون ایجاد کنیم؛ نه این که قوانین را زیر پا گذاریم و هرکس به اختیار خود از همه آنها عبور کند. پس در این فضا طبیعی است که اندیشههای شریعتی، اندیشههایی نیست که به ما کمک کند و این به معنای کم ارزش کردن آثار شریعتی نیست و آثار وی باید خوانده شود. ایشان یک اندیشمند و نیز کسی است که در تاریخ ایران تاثیر گذاشته؛ لکن آیا آنچه ایشان به عنوان تبیین مسائل اجتماعی ارائه کرده است، اکنون نیز میتواند کمک کرده و به حل و فصل بپردازد؟ خیر. بالاخره جامعه ایران به درد جدیدی دچار است. ما در دورهای درد و آسیبی به نام سلطنت و پادشاهی داشتیم و حکومت ما دینی نبود و حال حکومت دینی ایجاد کردیم. پس اکنون باید این سیستم را رفع عیب کرده و نواقص آن را تصحیح کنیم. نیازمند اندیشههایی هستیم که جامعه را از تلاطم بازدارد جمشیدی خراسانی همچنین با بیان این که نیازمند اندیشهها و تفکراتی هستیم که جامعه را از تلاطم، بحران، درگیری و کشمش بازداشته و دور کند، خاطرنشان کرد: ما به کسانی نیازمندیم که جامعه را به سمت صلح، صفا، صمیمت و دوستی بکشانند. دکتر شریعتی برای دوران فراق بسیار خوب بود؛ دورهای که بین افراد تفکیک قائل شده و آنان را جدا کند؛ انقلابی را از ضد انقلاب، چپ را از راست، مسلمان را از غیر مسلمان، شیعه را از غیر شیعه و اینها در آن زمان نیاز بود. لکن اکنون دیگر به جامعهای نیازمندیم که شیعه و سنی، مسلمان، زرتشتی و یهودی، همگی در کنار همدیگر بنشینند و ایران سر بلند را دو باره بسازند. لذا ساختن ایران نیازمند به قانون و پر کردن خلاءهای قانونی است. ما چارهای نداریم جز این که تن به قوانین دهیم و نمیتوانیم قوانین را دور بزنیم. لذا تفکر آن دوره اکنون دیگر جواب نمیدهد و تاریخ مصرفش گذشته است. این نوع از تفکر شرایط ما را سختتر میکند. وی در پاسخ به سوالی پیرامون آثار مثبت و منفی اندیشه شریعتی بر جامعه ایران پساشریعتی گفت: برخی میگویند شریعتی هم مانند هر متفکر و اندیشمندی، حرفهای درست و نادرستی زده است و من معتقدم چنین تعبیری، تعبیر صحیحی نیست. ممکن است حرفی که ما میگوییم نادرست است، به نظر خود ما نادرست و به نظر آن فرد و اندیشمند درست باشد. پس تعبیر حرف درست و نادرست، خود تعبیر نادرستی است. اندیشمند و متفکر بر اساس نظام فکری که دارد، یک سری مسائل را مطرح میکند و ممکن است من آنها را بربتابم و یا برنتابم. لذا زمانی که از شریعتی یاد میکنیم، یعنی همه آثار او؛ نه بر فرض مثال «تاریخ ادیان» و یا «اسلامشناسی». پس وقتی میگوییم شریعتی، یعنی مجموعه آثار او که «هبوط»، «حج»، «حسین، وارث آدم»، «پدر مادر ما متهمیم» و... را در برمیگیرد و شریعتی به معنای تمامی اینهاست. این پژوهشگر و مدرس فلسفه ادامه داد: بنابراین، این که کسانی میگویند برخی فرمایشات ایشان درست و برخی نادرست است را بنده نمیتوانم چندان قبول کنم. لذا ایشان یک متفکر و اندیشمند است و باید تمامی حرفهای او را در مسائل و چهارچوبی که مطرح کرده است، نشست و تحلیل کرد. ایشان به دین نگاهی کاملا اجتماعی کرده و یا دین را در حوزه سیاست و اجتماع به کار گرفته است. حال آیا من میتوانم در حوزه فلسفه به دکتر شریعتی ایراد بگیرم؟ این در حالی است که ایشان اصلا با فلسفه سازگار نبوده و ضد فلسفه بود و لذا من نمیتوانم با کسی که ضد فلسفه است، وارد گفتوگوی فلسفی شوم و طبیعی است که به نتیجه نخواهیم رسید. بنابراین باید دید که دکتر شریعتی چه کرد و در همان راستا به تحلیل پرداخت؛ اول این که ایشان متفکر، دوم جامعهشناس بود و سوم آن که به دین رویکرد اجتماعی داشت و بنابراین، ما نیز باید از همین حوزه به او نقد بزنیم. شریعتی یعنی تفکر انقلابی تاریخ ایران و رویکرد انقلابی به اندیشه اسلامی جمشیدی خراسانی همچنین در پاسخ به سوالی در خصوص منابع شناخت بدون حب و بغض نسل جوان از شریعتی عنوان کرد: اگر بخواهیم تاریخ اندیشه ایران را مورد بررسی قرار دهیم، بدانیم که دکتر علی شریعتی بر قلههای آن سوار است و لذا نمیتوانیم او را نادیده بگیریم و حتی اگر بخواهیم به تحولات اخیر ایران اشراف داشته باشیم، باز هم نمیتوانیم به آثار دکتر شریعتی بیتوجه باشیم. پس باید آثار ایشان را همچون آثار دیگر اندیشمندان بخوانیم و نقد بزنیم و نقد کردن نه به معنای رد کردن و باطل کردن است. اینها بخشی از تاریخ و هویت ما هستند و ما نمیتوانیم دکتر علی شریعتی را نشناسیم. لذا اگر کسانی چون شریعتی، شیخ انصاری، علامه طباطبایی، شهید مطهری، فردوسی و مولانا و غزالی را نشناسیم، پس این سوال مطرح است که ایران یعنی چه؟ در این صورت ما با ایران آشنا نیستیم. در حالی که ایران یعنی همینها و نمیتوانیم آنها را از تاریخ ایران حذف کنیم و چشم بپوشیم. لذا رفتن به سراغ آنان به معنای احیای ایران و تاریخ ایران است. پس شریعتی یعنی تفکر انقلابی تاریخ ایران و رویکرد انقلابی به اندیشه اسلامی. انتهای پیام
http://www.khorasan-online.ir/fa/News/158607/یک-پژوهشگر--رویکرد-شریعتی-دین-را-از-طاقچهها-به-سطح-جامعه-کشاند
|