پیام خراسان
محمد صالح مفتاح: مسئولین ما سواد رسانه‌ای ندارند
چهارشنبه 9 مرداد 1398 - 10:25:50
پیام خراسان - محمد صالح مفتاح گفت: مسئولین ما سواد رسانه‌ای ندارند اصلا نمی‌دانند در چه فضایی کار می‌کنند چه بسا افرادی که در فضای رسانه کار فعالیت دارند اما صرفا به دلیل سوابق سیاسی و ارتباطی خود در این جایگاه هستند.
به گزارش ایسنا- منطقه خراسان؛ محمدصالح مفتاح فعال توییتری اصولگراست که اکثر دنبال‌کنندگان جدی فضای مجازی با او آشنایی دارند؛ مفتاح بر خلاف بسیاری از فعالان جناحین در فضای مجازی بارها در موضع‌گیری‌های گوناگون نزدیکی خود به موضع انصاف را اثبات کرده است؛ می‌توانید با او هم نظر نباشید اما نمی‌توانید او و تاثیرش در جبهه توییتری اصولگرا را نادیده بگیرید؛ آشنایی با او و نظراتش در یک گفت‌وگوی مفصل قطعا خالی از لطف نیست؛ گفت‌وگویی که در عصر جمعه‌ای که مفتاح برای سخنرانی در نشست جمعی از فعالان توییتری اصولگرا به مشهد آمده بود، در دفتر این خبرگزاری صورت گرفت.
ایسنا: دوست داریم در ابتدا نظر شما در مورد ساحت‌های مختلف کارکرد رسانه را بدانیم.
مفتاح: تحولی که رسانه‌های جدید در فضای رسانه ایجاد می‌کنند بسیار مهم است و تا زمانی که این فهم در سیاست‌گذاری‌ها و تحولاتی که در رسانه‌ها و فضایی که مسئولین ایجاد می‌کنند، ایجاد نشود منجر به اصلاح نمی‌شود. مهمترین مساله این است که دیگر آن انحصاری که در گذشته در فضای تولید محتوا وجود داشت و فضای انتشار در اختیار حاکمیت بود و یا منابع محدودی برای انتشار موجود بود، از بین رفته است. تا زمانی که این موضوع فهم نشود ما همچنان در سیاست‌گذاری‌ها به صورت غلط پیش‌خواهیم رفت؛ به عنوان مثال در کشوری که کودتا شده‌بود برای آنکه بتوانند رسانه را کنترل کنند در کنار گزارشگر ورزشی هم اسلحه قرار می‌دادند تا مبادا به نفع کودتاگران حرفی زده شود.
ایجاد رسانه و منبع خبر کار آسانی است
در گذشته می‌توانستند با محدود کردن منابع انتشار اخبار، رسانه‌ها را مدیریت کنند یا یک زمانی در کشور ما داشتن رادیو نیازمند اخذ مجوز بود یا برای تاسیس یک رسانه قوانین سفت و سختی وجود داشت اما با تحولی که ایجاد شده است دیگر ایجاد رسانه و منبع خبر کار آسانی است و از طرف دیگر هزینه‌های ایجاد رسانه کاهش پیدا کرده است و با ایجاد یک کانال، اکانت شخصی یا وب‌سایت می‌توانید یک رسانه موثر و تاثیرگذار را مدیریت کنید. شخصی شدن این فضا سبب شده است که بیش از آنکه منابع خبر به عنوان رسانه و خبرگزاری و به عنوان منبع و مرجع شناخته شوند، افراد این مرجعیت را به‌دست می‌آورند و رسانه‌ها با خبرنگاران خود شناخته می‌شوند و دیگر رسانه‌ها از تکثیر خود در حوزه‌های دیگر ابایی ندارند به عنوان مثال اگر کسی خبرنگار BBC و یا CNN و یا هرخبرگزاری معتبر دیگری باشد، بخشی از محتوایی که قرار است برای رسانه خود تولید کند را در اکانت توییتر یا فیس‌بوک و یا در نمونه ایرانی در تلگرام خود منتشر می‌کند.
فیلترینگ نباید تنها راهکار باشد
ما پذیرفته‌ایم که ظرفیت‌ها در حال متکثر شدن هستند و ظرفیت انتشار نیز نسبت به قبل بسیار متنوع شده است. این به معنای تحولی است که رسانه‌ها در حال تجربه یک حالت گذار در آن هستند. به عنوان مثال اگر زمانی تنها راهکار ما برای مدیریت فضای مجازی و رسانه فیلترینگ بوده امروز باید به این نتیجه برسم که فیلترینگ تنها راهکار نباید باشد بلکه به عنوان مسکنی برای این است که برنامه‌های دیگر خود را ایجاد کنیم مثلا شبکه‌سازی کنیم یا نظارت‌های دیگری داشته‌باشیم و تولید محتوا کنیم. اگر تنها راهکار ما برای مدیریت فضای مجازی به فیلیترینگ محدود شود، احتمالا به همین وضعیتی که در آن قرار داریم گرفتار خواهیم شد.
فکر ما این بود که اگر جایی را فیلتر کنیم، مسئولیت خود را انجام داده‌ایم
زمانی فیس‌بوک را فیلتر کردیم که حدود 100 هزار تا 200 هزار کابرد در آن وجود داشت و قبل از فیلتر آن هیچ برنامه محتوایی برای آن وجود نداشت و زمانی که تعداد کاربران آن به 500 هزار نفر رسید باز هم هیچ فکری برای آن صورت نگرفت و تنها فکر ما این بود که اگر ما یک جا را فیلتر کنیم، مسئولیت خود را نسبت به آن انجام داده‌ایم و معتقدیم که آسیب‌های آن بیشتر از فرصت‌های آن است اما برای آن 500 هزار نفر رها شده، فکری نکردیم و مسئولیت نهادهای حاکمیتی در این جامعه تعریف نشده است و فکر می‌کنیم که با مسدودسازی وظیفه خود را انجام داده‌ایم.
ایسنا: طبق صحبت‌شما آیا می‌توان رسانه‌ها را تقسیم‌بندی کرد؟
مفتاح: بله ولی در رسانه‌ها هنوز این فهم ایجاد نشده است. فکر می‌کنم حدود 30 تا 40 خبرگزاری وجود دارد و تقریبا همه آن‌ها دولتی است؛ خبرگزاری‌های بزرگ شامل ایسنا، ایکنا، ایرنا و... است و خبرگزاری‌های کوچکی نیز وجود دارد که از منابع دولتی تغذیه می‌کنند و هیچ‌کدام از این خبرگزاری‌ها به این فهم نرسیده‌اند که امروزه رسانه‌ها متنوع و متکثر شده‌اند. مثلا زمانی که در فضای مجازی نگاه می‌کنید چهره‌های شاخصی که رسانه با آنها معرفی شود، وجود ندارد. کسی نمی‌گوید که فلان کاربر فعال و تاثیرگذار، خبرنگار ایسنا است که این خبرنگار به عنوان مرجع در حوزه خبری شناخته می‌شود و ایسنا را به نام آن فرد می‌شناسند. به عنوان مثال فرید زکریا در CNN یا کریستین امان‌پور نیز به همین شکل برند رسانه‌های خود هستند؛ ولی در رسانه‌های فارسی این اتفاق کمتر رخ می‌دهد. اتفاقاتی در حال رخ دادن است ولی در این حوزه بسیار عقب هستیم.
دغدغه بیشتر من توییتر است و در آن فعالیت می‌کنم، مشاهده می‌کنم که BBC در این حوزه بسیار خوب عمل می‌کند ولی بعد از 13 الی 14 سالی که توییتر آغاز به کار کرده است و من نیز 11 سال است که عضو آن هستم در فاصله زمانی طولانی که این شبکه حضور داشته هیچ اقدام خاصی در آن صورت نگرفته است. تقریبا از سال 88 کار ویژه اصلی توییتر به اطلاع‌رسانی تبدیل شد. اگر در جریان باشید قبلا شعار آن برای جذب مخاطب What are you doing? یا چکار می‌کنید، بود و افراد دلنوشته‌های خود را در آن قرار می‌دادند اما سال 88 و با توجه به مشکلاتی که در ایران وجود داشت شعار خود را به Whats happening? یا چه اتفاقی در حال رخ دادن است، تغییر دادند و افراد آن را به عنوان مهمترین شبکه خبری مورد استفاده قرار دادند.
این شبکه سرعت بسیار خوبی دارد و سرعت بازخوردگری آن نیز مناسب است؛ مانند فیس‌بوک دارای زوائد و حشو نیست و کار با آن بسیار ساده است، همچنین امکان اطلاع‌رسانی در آن به خوبی فراهم است. ما در این بازه زمانی 13 ساله کاری در این فضا انجام نداده‌ایم و اعتقاد من این است که رسانه‌ها باید کار جدی‌تری در این فضا انجام دهند. به جای فضای عام‌تر باید خبرنگاران تخصصی را تربیت کنیم تا بتوانند این فضا را متفاوت کنند. در حال حاضر تمام رسانه‌ها تکراری هستند و آن برندهایی که باید در رسانه‌ها و نویسندگان وجود داشته باشد را نداریم به نظر می‌رسد که شبکه‌های اجتماعی می‌توانست خیلی بیشتر به رسیدن به این فضا کمک کند اما تاکنون این توفیق را بدست نیاورده‌ایم و همچنان مرجع اخبار در بسیاری از مواقع در اختیار غربی‌ها ورسانه‌های وابسطه به غرب است. در حال حاضر BBCمرجعیت دارد و آمد نیوز می‌تواند در لحظات بحرانی کل مرجعیت خبر را از کشور خارج کند و رسانه‌های ما با این تعداد و تکثر نمی‌توانند کاری در مقابل آن انجام دهند ولی آنان به راحتی می‌توانند عملیات روانی را انجام دهند.
ایسنا: به نظر شما چرا این ناتوانی وجود دارد و آیا این ناتوانی، دارای ایراد ساختاری است؟
نتوانستیم متناسب با تحولات رسانه پیش برویم
مفتاح: حرف‌های ما بسیار تکراری است و ممکن است شما به عنوان کسی که زیاد در این حوزه قرار دارید این سخن را بارها شنیده‌اید. ما به دلایل مختلف مرجعیت خبر را از دست داده‌ایم اول اینکه ما نتوانستیم متناسب با تحولات رسانه پیش برویم به عنوان مثال ویدئو بسیار موثر بوده و ما نتواستیم تولید محتوای چند رسانه‌ای کنیم از جهت دیگر بخشی از مشکلات ساختاری عام ما این است که محدودیت‌های زیادی برای رسانه در کشور ما وجود دارد. اگر محتوایی صحیح باشد به صرف اینکه امروز به صلاح کشور نیست، در صورتی که بسیاری از مشکلات را مردم عام با آن مواجه هستند و از آن اطلاع دارند و آن را می‌‎بینند، را منتشر نمی‌کنیم.
به دلیل این محدودیت‌ها، رسانه‌ها از جسارتی که باید داشته باشند، فاصله گرفته‌اند. متاسفانه فضا به سمتی می‌رود که رسانه‌ها شبیه به یکدیگر شده‌اند ویکی از علت‌های این است که اجازه حرف‌ زدن‌های مختلف را ندارند و مساله دیگر این است که از نگاه مردم فاصله گرفته‌اند؛ مردم دارای دغدغه و مسائل عینی هستند و اگر نتوانیم به آن رسیدگی کنیم از مردم فاصله گرفته‌ایم. مساله دیگر وابستگی زیاد رسانه‌ها به بودجه‌های دولتی مستقیم یا غیرمستقیم است. تمام 30 تا 40 خبرگزاری موجود با بودجه دولتی اداره می‌شوند و هیچ خبرگزاری خصوصی در کشور وجود ندارد و رسانه‌های دیگر نیز به یارانه وزارت ارشاد وابسته هستند هیچ کس این وابستگی را کم نکرده است؛ یا به استقلال نرسیده و نتوانسته است در حوزه اقتصاد رسانه خود کاری انجام دهد و یا نتوانستند منابع غیر دولتی کسب کنند به همین دلیل رسانه‌ها مجبور هستند بر طبق خواسته دولت‌ها حرف بزنند و نمی‌توانند دولت را نقد کنند و این نیز مساله دیگری است.
همچنین قسمت‌های غیر سالمی که در تعاملات رسانه‌ها و دستگاه‌ها ایجاد می‌شود مزید بر علت است زیرا رسانه و خبرنگاران ما بخشی از درآمد خود را از طریق رپورتاژ و انتشار اخبار سفارشی تامین می‌کنند و این مانعی است که ما نتوانستم رسانه‌های خود را اثرگذار کنیم. زمانی که رسانه‌های ما به بودجه دولتی متصل هستند، دیگر اثربخشی و بازخوردگیری نمی‌کنند تا بدانند آیا کار آنان به نتیجه رسیده است یا خیر زیرا در هر صورت در آخر ماه حقوق خود را دریافت می‌کنند و کاهش یا افزایش درصد مخاطبان تاثیری در حقوق آنان ندارد. این موضوع نیز از نتایج وابستگی به بودجه دولتی است و فهمی که باید از رسانه جدید داشته باشیم از اینکه نمی‌توانیم منبع رسانه را کنترل کنیم، می‌تواند در بازنگه‌داشتن دست رسانه کمک کنند.
صداوسیما تقریبا به محافظه‌کار ترین رسانه تبدیل شده است
در تجربه دی 96 مشهد، رسانه‌ها تا مدت‌ها نمی‌دانستند و یا اجازه نداشتند که چیزی را منتشر کنند و زمانی که اجازه انتشار پیدا کردند از روایت اول مدتی گذشته بود و بخش‌های مورد نظر بزرگنمایی شده بود و ما به دلیل همین کندی این مرجعیت را از دست می‌دهیم. در بسیاری از مواقع ما نمی‌توانیم روایت اول را بیان کنیم و همچنان منتظر هستیم که چرا تلوزیون و دیگر رسانه‌ها خبری را اعلام نمی‌کنند. مثلا زمان فوت آقای هاشمی چند ساعت بعد از فوت ایشان و زمانی که فضای مجازی در رابطه با آن صحبت می‌کرد، تلوزیون همچنان این خبر را زیرنویس نمی‌کرد. صداوسیما تقریبا به محافظه‌کار ترین رسانه تبدیل شده است در حالی که ظریب نفوذ آن بسیار زیاد است و این کندی به دلیل ساختار دولتی آن و تعداد مدیران زیاد و کارمندان زیاد آن است و این امر سبب می‌شود که کسی در این فضا چابک نباشد. فهم این موضوع که چگونه یک رسانه می‌توانند به حاکمیت کمک کند مهم است مثلا اگر یک اتفاق در کوتاه مدت بتواند کمک کوچکی را به ما بکند ولی در عوض رسانه ضربه‌ای می‌خورد که دیگر نمی‌تواند سر خود را بلند کند مثلا در ارتباط با صداقت و درست بودن محتوا در رسانه، ممکن است که یکبار بتوانیم با انتشار اخبار دروغ عملیات روانی ایجاد کنیم اما در همین یکبار اعتبار رسانه به قدری لطمه می‌خورد که دیگر نمی‎توان دست به چنین کاری زد.
با دست خود کاری می‌کنیم که رسانه‌های ما از پیشتازی عقب بمانند
شما می‌توانید اعلام کنید که امروز فلان نقل گفته نشود، مردم با مشکلات اقتصادی شدیدی مواجه هستند اگر رسانه‌ها به پخش شدن این مشکلات بپردازند، مردم به همدلی بیشتری با رسانه می‌رسند و از طرف دیگر مطالبات آنان نسب به حاکمیت افزایش پیدا می‌کند. حاکمیت در این زمان تصمیم می‌گیرد که کاری کند که مطالبات مردم افزایش پیدا نکند و آن را کنترل کند زیرا نیاز امروز ما این موضوع است. اتفاقی که رخ می‌دهد این است که مردم فکر می‌کنند که رسانه با موضوع و دغدغه مردم همراه نیستند در نتیجه باعث خارج شدن مرجعیت رسانه در کشور می‌شود. یکی از کارهای ما این بوده که گلوگاه تولید محتوا را در دست حاکمیت قرار داده‌ایم، خبرگزاری فارس، ایسنا، ایرنا، مهر و امثال آن همه حاکمیتی هستند اما زمانی که خودمان با دست خود کاری می‌کنیم که رسانه‌های ما از پیشتازی عقب بمانند و نتوانند روایت اول را در بسیاری از موضوعات بیان کنند، این رسانه دیگر نمی‌تواند در بحران‌های موجود در کشور اثرگذار باشد زیرا از قبل برچسبی به آن زده شده و مردم تصور می‌کنند که این رسانه دغدغه‌های آنان را پیگیری نمی‌کند. اینکه میان مشکلات کوچک و بزرگ فهمی ایجاد شود، بسیار مهم است. 
ایسنا: به نظر شما آزادی در رسانه‌های کشور ما بیشتر است یا در کشورهای غربی؟
مفتاح: به نظر مدل‌هایی که در کشورهای دیگر وجود دارد با مدل‌های ما متفاوت است. در غرب رسانه‌های بزرگی وجود دارد که حاکمیت آن را کاملا پوشش می‌دهد و جنبه‌هایی از آزادی در برخی از رسانه‌های کوچک رخ می‌دهد اما در کشور ما رسانه‌های بزرگی که باید کاملا اثرگذار باشند نتوانستند این مرجعیت و نگاه حمایت‌گرانه را ایجاد کنیم. تکثر و تنوع خبرگزاری‌های ما نتوانستند منجر به این موضوع شوند که هرکس به سلیقه خود رسانه‌ای را برا موضوعی خاص انتخاب کند زیرا همه شبیه هم هستند و در جزئیات کمی با یکدیگر متفاوت هستند مثلا یک رسانه وابسطه به دولت است و نگاه اطلاح‌طلبانه یا اعتدالی دارد و رسانه دیگری همچون فارس نگاه اصول‌گرایانه دارد، میزان تفاوت آن‌ها از نگاه مردم بسیار پایین است.
باید برای سلیقه‌ها و دیدگاه‌های مختلف رسانه ایجاد کنیم
ما باید برای سلیقه‌ها و دیدگاه‌های مختلف رسانه ایجاد کنیم. چقدر خبرگزاری محیط‌زیستی وجود دارد که مردم بتوانند اخبار آن را از این راه پیگیری کنند. همه خبرگزاری‌های ما فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هستند و هیچکدام مزیتی از این نظر بر دیگری ندارند. برای مدیریت، یکی از کارهایی که می‌توانسیتم انجام دهیم این بود که تکثر خبرگزاری‌ها را کم کنیم و نگاه رسمی را از یک رسانه بگیریم و دیگر رسانه‌ها بتوانند حرف‌های دیگری بزنند. متاسفانه هرکس بودجه‌ای داشته باشد اقدام به برپایی رسانه‌ای مجزا می‌کند. دولت چندین بار تصویب کرده است که تعداد خبرگزاری‌های خود را کم کند اما عملا اتفاق نمی‌افتد و راه فرار برای آنان باز است.
ایسنا: فکر می‌کنم در خصوص ضروریات فعالیت در عصر نوین رسانه‌ها همه با یکدیگر هم‌داستان باشیم اگر به جای شما آقای آسترکی، خانم آذرپیک یا حتی پویا زراعتی شبکه من‌وتو نشسته‌ بودند همین حرف را می‌زدند و همه معتقدیم که ما یک گفتمان داریم که بر دیگر انواع آن قالب است و ‌می‌تواند موفق باشد ولی در عمل این اتفاق رخ نمی‌دهد. ما در ایسنا نشسته‌ایم، 20 سال پیش ایسنا با شعار «ایران به روایت ایران و جهان به روایت ایران» شروع به‌کار کرد. این بدین معناست که بیست سال پیش در دل حاکمیت در بالاترین سطح -همانطور که می‌دانید ایسنا تنها خبرگزاری است که با فرمان رهبری کار خود را آغاز کرده است- با هماهنگی بالا با دستگاه حاکمیتی این ضرورت درک شده و خبرگزاری ایسنا تشکیل شده است که این کار را انجام دهد اما ما 20 سال است که به نتیجه نرسیده‌ایم و همچنان در حال مرورکردن تجربیاتی هستیم که اشتباه است.
می‌خواهم از شما بپرسم که مسئول این وضعیت چه کسی است؟ همه معتقدند که باید جدیت در کار داشته و نگاه جدیدی به رسانه داشته باشیم اما چرا از دل جریان اصول‌گرا، اصلاح‌طلب و حتی برانداز همه این حرف را می‌زنند که باید فضای آزاد تشکیل شود اما مسئول ساخت آن کیست؟ نکته‌ای که گفتید درست است خبرنگاران ما هیچکدام برند نیستند اما واقعا مسئول آن چه کسی است؟ آیا این قابلیت وجود نداشته است؛ مثلا یکسال گذشته مساله هشتگ پزشک فراری از کارتخوان را خانم آذرپیک راه انداختند که تلوزیون از آن حمایت کرد و به نظر حرکت روبه جلویی بود اما این مسائل ادامه پیدا نکرد در حالی که می‌توانست شرایط اصلاحی ایجاد کند. مشکل ما در کدام قسمت است؟ چه کسی مسئول این شرایط است که خبرنگاران دارای قابلیت ما با اکانت فیک فعالیت می‌کنند و از اسم خود فراری هستند به خاطر ترس از برخوردهایی که ممکن است با آنان صورت بگیرد یا مثلا ما تلگرام را فیلتر می‌کنیم، دادستانی اعلام می‌کند که خبرگزاری‌هایی که پایبند به گفتمان‌های نظام هستند از تلگرام خارج شوند تا فضا کاملا باز شود من به عنوان کسی که رصد می‌کند معتقد هستم کسی که این دستور را می‌دهد باید مثل فرمانده‌ای که بخشی از جبهه را خالی می‌کند علت کار خود را توضیح بدهد.
این مشکل را در کجا می‌بینید من فکر می‌کنم که دعوای بیشتر در این بخش، این است که مشکل کجاست؟ علی‌رغم اینکه 20 سال این گفتمان در کشور وجود دارد و ایسنا سند زنده این مساله است که ما می‌خواهیم خودمان روایت‌گری کنیم نه تنها خود بلکه جهان را هم می‌خواهیم روایت‌گری کنیم، و در واقع شعار ایسنا تهاجمی است، ولی این اتفاق رخ نمی‌دهد و دائما ترمزهایی از آن جلوگیری می‌کند. از نظر شما این مشکل در کجاست؟
مسئولین ما سواد رسانه‌ای ندارند
مفتاح: مسئولین ما سواد رسانه‌ای ندارند اصلا نمی‌دانند در چه فضایی کار می‌کنند چه بسا افرادی که در فضای رسانه کار می‌کنند و هر از چندگاهی مدیران آن نیز تغییر می‌کنند. بسیاری از افراد صرفا به دلیل سوابق سیاسی و ارتباطی خود ورود می‌کنند و کمتر رخ می‌دهد که مدیران از دل فضای رسانه برآمده باشند و تا انتها در فضای رسانه بمانند، برخی از افراد وارد فضای رسانه می‌شوند و از آن برای رفتن به فضای سیاسی استفاده می‌کنند و در حقیقیت در رسانه برای خود یک عایدی جمع‌آوری می‌‎کنند که در نمایندگان مجلس و مسئولین این موضوع وجود دارد و به رسانه به عنوان راهی برای کسب قدرت نگاه می‌کنند و یا نمی‌توانند در این فضا مدیریتی انجام دهند و اطلاعی ندارند و بلد نیستند زمانی که شما به عنوان فردی در راس یک مجموعه رسانه‌ای قرار می‌گیرید باید بداند که تحولات فضای رسانه‌ای به کدام سمت رفته است؛ نمونه عینی آن این است که یکی از دوستان ما در شبکه‌های اجتماعی خبرنگار بود و در مناطق سیل‌زده با هزینه شخصی خود محتوای خوبی را ایجاد کرده بود و از موثرترین افراد در زمینه اطلاع‌رسانی سیل بود اما عذر او را خواستند و گفتند که توبرای خبرگزاری تولید خبر نکردی بلکه توییتر خود را به‌روز رسانی کرده‌ای و از او توقع داشتند که در این مدت گزارشاتی در چارچوب رسانه تهیه کند و آنان در خروجی خود قرار دهند. در این موضوع آن مدیر نفهمیده است که این خبرنگار می‌تواند برند رسانه تو را تقویت کند و این موضوع از عدم فهم سرچشمه می‌گیرد.
مدیران رسانه نمی‌دانند که باید نسبت به گذشته متفاوت‌تر عمل کنند
مدیران رسانه نمی‌دانند که باید نسبت به گذشته متفاوت‌تر عمل کنند. در حال حاضر این موضوع گفته‌می‌شود که رسانه‌ها باید در فضای مجازی حضور داشته باشند و حضور آنان مهم است اما چقدر رسانه‌ها به خبرنگاران خود این موضوع را تبلیغ می‌کنند و به آنان پیشنهاد می‌دهند که در توییتر فعالیت جداگانه داشته‌باشند و برند خود را بسازند و آنان را حمایت کردند؟ ما این کار را انجام نداده‌ایم زیرا همیشه درگیر موضوعات کمی هستیم. در ایسنا یک زمان این فهم وجود داشته که یک رسانه پیشرو ایجاد کند اما نتوانستیم با شرایط جدید آن را به‌روز کنیم و مدیران در فضای فعلی متوقف شده‌اند. رسانه یکی از محل‌هایی است که باید در آن جوان‌گرایی صورت بگیرد. رسانه‌ها باید به روز شوند، آموزش متفاوت ببیند تا در شرایط جدید، رسانه‌ها را تغییر دهند. شورای عالی فضای مجازی از جاهایی است که باید این مدیریت را انجام دهد. برای مدیریت فضای مجازی یک جایگاه غیر رسمی در بالاترین سطح کشور در نظرگرفته شده است با حکم رهبری و در راس آن رئیس جمهور قرار می‌گیرد.
طبیعتا بخشی از وظیفه نظم‌‎دهی فضای مجازی در حوزه اطلاع‌رسانی و دیگر حوزه‌ها باید بر عهده این نظام باشد. متاسفانه در اینجا کسی نیست که کاری انجام دهد. جلسات آنان یا به دلیل دعواهای شخصی تعطیل می‌شود و مشاهده می‌شود که در دوران طولانی هیچ جلسه‌ای تشکیل نشده است و فقط کمیسیون‌ها و شورای معین تشکیل می‌شود و این افراد نمی‌توانند تصمیم‌گیری کنند زیرا تصمیم‌گیری باید در بالاترین سطح باشد و به صورت قاطعانه باید توسط نهادها اجرا شود اما در حال حاضر اتفاقی که رخ داده این است که جلسات برگزار نمی‌شود و دعواها بسیار سخیف است زیرا اگر مسائل کوچکی باشد باید دعواها زودتر در فضای مجازی فراموش شود.
عملکرد نامطلوب شورای عالی فضای مجازی
یک زمانی بین دادستانی و وزارت ارتباطات برسر فیلتر کردن بعضی از پیام‌رسان‌ها وشبکه‌های اجتماعی دعوا بود و دادستانی دستور و حکم فیلتر را اعلام کرده بود اما وزارت ارتباطات به آن عمل نمی‌کرد و فضا به سمتی رفته ‌بود که دادستانی اعلام کرده بود که اگر در زمان مقرر به دستور عمل نشود، معاون ارتباطات بازداشت خواهد شد. دعوایی تا این سطح که میان دو قوه اختلاف وجود دارد، قاعدتا شورای عالی فضای مجازی باید به این موضوع ورود و مشکل را حل کند. با وجود این مشکل، دستور کار جلسه چند هفته پیش شورای عالی فضای مجازی ساماندهی پیامک‌ها بود. این مساله باز ماند و بعد از جلسات بعدی که برگزار شد دادستانی اعلام کرد که معاون وزیر ارتباطات را بازداشت خواهد کرد زیرا به حکم قضایی عمل نکرده است و وزارت ارتباطات نیز مدعی بود که باید فرآیندهای دیگری را طی کننند تا بتوانند به دستورات عمل کنند.
دعوا آنان بر سر موضوع صلاحیت‌ها بود و می‌گفتند که زمانی که کارگروه تعین مصادیق محتوای مجرمانه وجود دارد، یک قاضی بازپرس نمی‌تواند دستور مستقیم برای بسته‌شدن یک رسانه بدهد. این دعواها وجود دارد اما مساله را حل نمی‌کنند، مساله‌های اصلی گم شده است. ما الان در ارتباط با ساماندهی رسانه‌ها صحبت می‌کنیم و زمانی که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که پشت ذهن آنان چند رسانه معاند است که خارج از کشور هستند و آمد نیوز به مساله کشور تبدیل می‌شود اما قاعده را بر این موضوع می‌گذارند که رسانه‌های در دسترس را چگونه مدیریت کنیم و برای ارائه دیتا به آنان چارچوب‌هایی را مشخص می‌کنند در حالی که مساله آنان رسانه‌ای است که دسترسی به آن وجود ندارد و کلی دستور و چارچوب برای آن ایجاد می‌‌کنید اما مساله اصلی حل نمی‌شود.

ایسنا: مقام معظم رهبری، آیت‌الله علم‌الهدی و افراد دیگری در تلگرام کانال داشتند و مخاطبین زیادی داشتند اما بعد از حذف آنان چه اتفاقی رخ داد؟ نکته دیگر این است که در زمان بحران ما از رسانه‌ها انتظار داریم که در هدایت افکار عمومی بسیار تاثیر گذار باشند و قدرت رسانه‌ای بیگانه را کمرنگ کند در صورتی که ما رسانه‌ها را تضعیف کرده‌ایم.
در دادگاه پدیده یکی از خانم‌های‌شاکی در حین صحبت حالش بد شد وعکسی از این وضعیت تهیه و در سایت منعکس شد به خاطر انتشار این عکس ، ایسنا از حضور در جلسه بعدی دادگاه منع شد من هرچه به عکس نگاه می‌کنم اولا تصویر او تیره شده و چیز خاصی در آن وجود ندارد، دادگاه برای این تشکیل شده است که حق کسی که از فرط ناراحتی و زیان بیهوش شده را محقق کنید و این برای دادگاه نکته مثبتی است که نشان بدهند مردم دارند به‌خاطر این افراد کلاه بردار سکته می‌کنند.
تصمیم‌سازان فضای مجازی با شرایط این فضا بیگانه هستند
مفتاح: اگر فهم رسانه‌ای وجود داشته باشد، خبرنگار که به دادگاه می‌رود می‌تواند یک گزارش با محوریت خانمی که حالش بهم خورده بنویسد و یک گزارش رنگی بنویسد نه گزارش‌های سیاه و سفیدی که رسانه‌ها ارائه می‌دهند که مثلا جلسه با ریاست قاضی فلانی تشکیل شد و کیفر خواست خوانده شد و... دل ما از این موارد پر است. به آقای ضرغامی گفتم که شما یک حرف خوب برای شورای عالی فضای مجازی زدید و گفتید که بعضی از اعضای این شورا حتی بلد نیستند که یک ایمیل برای خود بسازند و آمدند توجیح کنند گفتم زمانی که حرف خوبی زدید دیگر آن راخراب نکنید. واقعیت این است که این افرادی که تصمیم ‌می‌گیرند، کسانی که در این فضا موثر هستند را ندیده‌اند و در این شرایط قرار نگرفته‌اند برای همین تصمیمات آنها متناسب با شرایط رسانه نیست. زمانی که ما تمام تلاش خود را برای دریافت مجوز رسانه می‌گذاریم، این فهم وجود دارد که شرایط کشور و رسانه تغییر کرده است و دیگر نمی‌توانید سخت‌گیری را بر روی ابتدای تاسیس رسانه بگذارید مثلا در گذشته یکی از شرایط تاسیس رسانه تمکن مالی بوده اما الان همه چیز تغییر کرده است الان دیگر چه مجوز داده شود و چه داده نشود رسانه‌ها فعال و موثر هستند.
مجوزها لزوما به حل مشکل کمک نمی‌کند
به همین شکل که رسانه‌ای همچون آمدنیوز خارج از کشور تاسیس می‌شود و کل رسانه داخل را تحت تاثیر قرار می‌دهد این بدان معناست که مجوزها لزوما به حل مشکل کمک نمی‌کند. الان واقعیت دیگر این است که رسانه‌های داخلی نتوانستند به درستی یک جریان‌سازی را ایجاد کنند از این جهت نیز ما به عنوان افرادی که در رسانه فعالیت می‌کنند عقب هستیم ما باید هم‌افق با رهبری که فضای امید بخشی را پیگیری می‌کند عمل کنیم اما نتوانستیم در تولیدات رسانه‌ای این فضا را پیش ببریم و رسانه‌های ما از این جهت جریان‌ساز نیستند و صرفا در پشت مدیریت رسانه‌های دیگر حرکت می‌کنیم.
من یک سرمقاله در روزنامه جام‌جم نوشتم که ژورنالیسم علمی به این معنا در کشور ما قوی نیست ممکن است ایسنا کمی در این زمینه کار کرده باشد اما ژورنالیسم پیشرفته در کشور ما آنقدر جذاب نیست که بگوییم پیشرفتی داشته است. ما ممکن است در حوزه‌های مختلف به پیشرفت خوبی برسیم ولی رسانه‌های ما نمی‌توانند به صورت جذاب آن را بیان کنند. یک زمان مسائل امنیتی منطقه را می‌بینید و بار دیگر رشد علمی، تعداد دانشجوها تا مقاله‌های علمی در حوزه‌های خاص مانند نانو و هسته‌ای کشور در حال پیشرفت است ولی نمی‌توانیم آن را به مردم اعلام کنیم و این امیدبخشی به مردم اتفاق نمی‌افتد.
برای پرداختن به مسائل منفی راحت‌تر هستیم
این یکی از مشکلاتی است که در رسانه‌ها با آن مواجه هستیم این ارزش‌های خبری که از آن صحبت می‌کنیم هیچ‌وقت به وجه مثبت نمی‌پردازد و این شگفتی در اخبار منفی بیشتر می‌چسبد و خیلی عادی‌تر است. ما برای پرداختن به مسائل منفی راحت‌تر هستیم و مخاطب بهتر با ما کنار می‎آید و برای او جذاب است شبکه‌های اجتماعی نیز همین موضوع را بازآفرینی و بازتولید می‌کند و این نیز به نظر من موضوعی است که اگر قرار باشد این‌همه رسانه حاکمیتی کاری انجام دهند این است که این رویکردها را در خروجی فضای رسانه ایجاد کنیم زیرا آنان سریز همان مسائلی است که در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌ها به دست مردم می‌رسد. تاکنون این‌همه دستاورد علمی در کشور رخ داده است من به‌یاد نمی‌آورم که چند گزارش خبری جذاب در این موضوعات ایجاد شده باشد که به یاد نیز مانده باشد. گزارشات ما بیشتر در حوزه اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی است ولی در این حوزه به نظر من یکی از جاهایی است که باید برای آن فکر کنیم و یک اتفاقی را برای آن رقم بزنیم وگرنه این فضا که کشور به آن دچار شده است تشدید نیز خواهد شد و رسانه‌ها از فضای اثربخشی فاصله خواهند گرفت.
ایسنا: در راستای صحبتی که فرمودید یاد مساله‌ای در مشهد افتادم که من را به این فکر فرو برد که مفهوم امید و امیدبخشی چیست. برخی اخبار در دیدگاه ما امیدبخش است اما بقیه دست‌اندرکاران چنین نظری ندارند شاید چون ما بر سر مفاهیم بزرگی با یکدیگر مشکل داریم مانند منافع ملی؛ به نظر من برخورد با فساد در بالاترین سطح به مفهوم کمک به منفعت ملی است اما عده‌ای آن را قبول ندارند. به نظر من دستگیری فلان فرمانده ارشد انتظامی به دلیل فساد مالی انعکاس خبری امیدبخشی دارد و این امید در جامعه ایجاد می‌شود که در بحث فساد به فرمانده ارشد نیز رحم نمی‌کنند و جلوی سربازانش به او دستبند می‌زنند و می‌برند.
مردم فرق زیادی میان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نمی‌گذارند و معتقدند که همه جزو حاکمیت هستند
مفتاح: حرف شما درست است اما مردم در بعضی از مواقع بین بسیاری از مسائل تحلیل و جزئی‌نگری ما را ندارند وقتی می‌گوییم با فساد برخورد می‌کنیم ، فهم مردم این است که فساد وجود داشته و زمانی که فساد چهار آدم شاخص را نشان دهیم، تصور می‌کنند که این فساد بسیار ریشه‌دار است. باید به این موضوع نیز توجه کنیم که مسئولین مخالف اعلام اخبار هستند زیرا نمی‌خواهند مردم متوجه شوند فساد در سطح مسئولین نیز وجود داشته و طرف دیگر زمانی که برخورد می‌کنیم به عنوان یک خبر امیدبخش مطرح شود مرز روشنی ندارد و مردم فرق زیادی میان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب نمی‌گذارند و معتقدند که همه جزو حاکمیت هستند یا مثلا در بسیاری از مواقع من به عنوان یک فرد اصول‌گرا زمانی که از حاکمیت انتقاد می‌کنم، گاهی اوقات ضدانقلاب نیز به من می‌گوید که بالاخره شما نیز به این نتیجه رسیدید و نشان می‌دهد که فرقی بین ما نمی‌گذارند و این مسائل سبب می‌شود که این جنبه خبر در هنگام انتشار دیده شود.
نمی‌دانیم چه چیز منافع ملی است
اینکه فهمی از منافع ملی نداریم نیز مساله مهمی است و نمی‌دانیم چه چیز منافع ملی است و منافع حزبی و گروهی متاسفانه خیلی اثرگذار است من به رفقای حزب‌اللهی خود می‌گویم که خیلی از مواقع انتقاد از دولت سبب نا امیدی مردم می‌شود و مرم تصور می‌کنند که هیچ‌کدام به درد مملکت نمی‌خورند اتفاقی که رخ می‌دهد این است که چون در حلقه‌های خودمان مردم از رئیس جمهور انتقاد می‌کنند اتفاق خوبی است ومردم متوجه انتخاب غلط خود شده‌اند اما مساله این است که بسیاری از مردم رئیس جمهور را به عنوان نماد حاکمیت می‌دانند و ما باید مطالبه‌گری کنیم و باید به گونه‌ای مدیریت شود که به نقض حاکمیت منجر نشود ولی مرزی زیاد روشن نیست.
عده‌ای همیشه منافع سیاسی و حزبی را ارجح می‌دانند
ما ممکن است در حرف در کلیات بایکدیگر هم‎نظر هستیم در برخی از مثال‌ها رفقا می‌گویند که فلانی می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود پس هرجور شده باید او را تخریب کنیم و نگاه این است که فرد برای کشور ضرر دارد زمانی که به او می‌گوییم چرا با این شیوه و ادبیات، نمی‌فهمند و فهمی از این مساله ندارند که بالاخره تخریب کسی که احتمال رئیس جمهور شدن او وجود دارد، نتیجه مثبتی ندارد ولی همیشه منافع سیاسی و حزبی را ارجح می‌دانند و این را به عنوان یک اصولگرا می‌گویم و رفقای اصلا‌ح‌طلب نیز الا ماشاالله از این مسائل دارند.
ایسنا: در ارتباط با بحث فساد که توجه افراد را به خود جلب کرده است، به نظر شما چقدر رسانه‌ها می‌توانستند در پدید نیامدن این وضعیت نقش بهتری ایفا کنند؟ و این موضوع چقدر معلول ضعف رسانه‌ای و چقدر خارج از آن است؟
مفتاح: اگر بخواهم به بحث رسانه‌ بپردازم متاسفانه در کشور ما رسانه‌ها و خبرنگارانی نداریم که مساله‌شناسی کنند و عمیقا وارد موضوع شوند مثلا اگر نظام بانکی ضعف دارد چهارتا خبرنگار شاخص که به صورت عمیق در این موضوع کار کنند و اثرگذار باشد، نداریم. در حوزه مسائل اقتصادی به عنوان مثال مالیات، این همه مساله و فرار مالیاتی وجود دارد ولی رسانه‌ها کجا هستند و چهارتا خبرنگار درست و حسابی نداریم یا رسانه‌ای نداریم که به این موضوعات بپردازند و پیگیری کنند تا حل شود همیشه خللی وجود داشته اما رسانه‌ها کاری برای حل مساله نکردند در مصادیق نیز دعوا جور دیگری است برخی از رسانه‌های ما درگیر فساد هستند و نمونه آن که سروصدای زیادی کرد یکی از روزنامه‌ها بود که اسپانسر این مجموعه مفسد اقتصادی بود و او را گرفتند یا بسیاری از رسانه‌ها به دلایل مختلف وام‌دار برخی از جریان‌های ناسالم شدند وقتی فردی محاکمه می‌شود اگر رسانه‌ها را دنبال کنید می‌بینید گزارشات برخی از رسانه‌های وابسته به حاکمیت در رد محاکمه فرد است نشان می‌هد که مشکلی وجود دارد.
موضوع دیگر این است که حمایت حاکمیت در این موضوع بسیار کم است یعنی در مورد حمایت از رسانه‌ها در صورتی که هیات منصفه به عنوان کسی که حامی اصحاب رسانه باشد، اما اولین کاری که کردیم در قانون آیین دادرسی این هیات را از حیز انتفاع خارج کردیم و رای آن الزامی برای قاضی ایجاد نمی‌کند و عملا دیگر هیات منصفه نیست. در متن قوانین محتوایی در ارتباط با نشر اکاذیب، توهین و افترا و امثال این‌ها که رسانه‌ها به آن متهم است نگاه حمایتی وجود ندارد اگر قوه قضاییه این نگاه حمایتی را توسعه می‌داد این جسارت برای رسانه‌ها ایجاد می‌شد که در موضوعات ورود کنند. الان در دادگاه گفته می‌شود که این موضوع کذب است می‌گوییم کذب نیست و از ما سند می‌خواهند و توضیح می‌دهیم ولی می‌گویند خیر این مطلب باعث تشویش اذهان شده است.
قاضی نمی‌فهمد که یک موضوع اگر کذب نباشد این قسمت دوم قصد انتشار اکاذیب است وقتی این فهم در قضات ما وجود ندارد و در نگاه عام قوه قضاییه وجود ندارد. باید از رسانه حمایت شود. ما گفتیم که بانکی برای سایت‌های قمار خدماتی ارائه می‌دهد و سایت‌های قمار درگاه بانکی دارند و گفتیم که چرا بانک نظارت نمی‌کند بانک از ما شکایت کرده و کلانتری ما را خواست و گفتیم این مسائل مربوط به دادسرای فرهنگ و رسانه است رفتیم کلانتری و مورد بازجویی قرار گرفتیم و برگشتیم و بعد از چندین بار رفت و آمد در دادگاه رای به نفع ما بود ولی نهادها فهمیده‌اند که اگر فردی را به قوه قضاییه ببرند و زهر چشمی از او بگیرند مشکل حل می‌شود. تا زمانی که تنها پوزیشنی که دادگاه نسبت به رسانه دارد متهم است، مشکلات حل نمی‌شود.
آقای رئیسی در ارتباط با رفع فساد حرف خوبی زده‌اند که افراد می‌توانند به قوه قضاییه مراجعه کنند و گزارش فساد بدهند و ما از آنان حمایت کنیم و امیدواریم به نتیجه برسد. نکته این است که باید نسبت به موضوع نشر اکاذیب نگاه منطقی و حقوقی وجود داشته باشد. ممکن است که شما خبری را منتشر کنید و از صدق و کذب آن اطلاعی نداشته باشید مثلا خبرگزاری ایسنا خبری را منتشر کرده و من در سایت فردا که مدیر مسئول آن هستم آن را منتشر می‌کنم الان قاعده این است که هم می‌توان از ایسنا شکایت کرد و هم از فردا و هم رسانه‌های دیگری که این خبر را نقل کرده‌اند. در موضوع نشر اکاذیب صراحتا اعلام می‌کنند که باید شاکی خصوصی وجود داشته باشند. 
ایسنا: در ارتباط با شرایط امروز و بحث ما با آمریکا و مسائل منطقه‌ای و در ارتباط با نقش رسانه در ارتباط با این موضوع نظر شما چیست؟
مفتاح: مساله رسانه در این دعوا مهمترین مساله است. تمام اتفاقاتی که در صحنه عمل و عملیات از بمب افکن و ناوشکن در آب‌های خلیج‌فارس، پشتوانه‌ای برای کار رسانه هستند و موجه کننده اقدامات و تهدیدی هستند که رسانه‌ها بازنمایی می‌کنند. آنها تهدید را تصویرسازی می‌کنند تا اثرگذار باشد قاعدتا رسانه‌ها دعوای اصلی را نشان می‌دهند که آیا مردم بترسند یا نه و همچنان پشت حاکمیت باشند یا خیر اینکه در این شرایط اقتصادی پول‌های خود را از بانک خارج کنند و تا سکه بخرند این اتفاقات با هدف رسانه‌ها است و قاعدتا نقش رسانه مهم است و زمانی که رهبری می‌فرمایند جنگ اراده‌ها یعنی بسیاری از این اقدامات ذهنی و نوشتاری است و باید در رسانه طرح شود ما باید بتوانیم وجه مثبت و ایجابی رسانه را تقویت کنیم.
باید در تولید محتوا و نحوه ارائه که به مردم امید دهیم
اگر بخواهیم به مردم امید بدهیم باید در تولید محتوا و نحوه ارائه که به مردم امید دهیم که جنگ نخواهد شد و آن را به مردم اثبات کنیم ما نمی‌توانیم و توانمندی ما در این زمینه‌ها کم است اما چون دشمن فضا منفی و تخریبی انجام می‌دهد کارش راحت است ما باید بین این دو تفکیک کنیم و به مردم آگاهی دهیم در ارتباط با سواد رسانه که گفتم مسئولین ندارند مردم نیز در شناخت منابع و تحلیل اخبار ضعف دارند خبری که عادی است برای ما و مطمئنیم مردم دروغ بودن آن را می‌فهمند را به راحتی باور می‌کنند.
باید در فضای جنگ روایت‌ها، روایت اول باشیم
ما باید بحث سواد رسانه را در مخاطبین توسعه دهیم به تعبیر ارتباطاتی‌ها مردم با جنگل پیام مواجه هستند و هرروز بسیاری از اخبار را دریافت می‌کنند و به برخی از آنان اعتبار می‌دهند بخشی به تکرار و موجه سازی آن بر میگردد ما باید تلاش کنیم در این شرایط پر هیاهو به بهترین شکل در فضای جنگ روایت ها، روایت اول باشیم که متاسفانه در این زمینه ضعف داریم معمولا به صورت انفعالی رفتار می‌کنیم به عنوان مثال خبری که در ارتباط با اعزام نیرو آمده بود که ترامپ می‌خواهد نیرو اعزام کند یک روز گذشت تا خودشان آن را تکذیب کردند مخاطب مردم گاهی باور می‌کنند و هنوز نمی توانند بین محتوا، فرستنده و ذی نفع تفکیک قائل شود و تا زمانی که مردم در این زمینه ضعف داشته باشند هر روز رسانه‌ها می‌توانند افکار را تغییر، اثر و جهت بدهند و یکی از جاهایی که برای توسعه سواد رسانه ای باید تلاش کنند رسانه ها هستند که خیلی ضعیف عمل کرده‌اند. 
ایسنا: دغدغه فرهنگی که بنده در فضای مجازی دارم این است که به نظر می‌رسد پدیده تقوا وجود ندارد و یعنی ممکن است یک طرف ماجرا به هیچ چیز پایند نباشد و این موضوع را می‌توان از ادبیات او تشخیص داد و اگر دروغ افترا ویا هرکار دیگر انجام دهد توقعی از او نیست ولی ما در یکسری باورها و شرعیات مشترک هستیم و بعضا دیده می‌شود که رعایت نمی‌شود مخصوصا در زمان مبارزات سیاسی جدی‌تر نیز می‌شود و این تقوا در طرفین وجود دارد و یا الگوهای کمی وجود دارد که بگوید این فرد فارغ از دیدگاه‌های خود آدم باتقوایی است و اگر حرف حق علیه خود نیز باشد آن را بیان می‌کند و اینگونه دیده می‌شود. یک تشکل وجود دارد که شما نیز امروز به همین مناسب به مشهد آمدید اکثرا بچه‌های خوبی هستند اما گاهی کنار رفتارهای آن رفتارهای عجیب‌وغریب، تهمت و توجیهات خاصی دارند و زمانی که با آنها حرف می‌زنیم یکی در میان می‌گویند که ضربه محکم پینگ پونگ را باید محکم جواب دهیم زیرا در غیر این صورت بازنده خواهیم بود.
بوسیله افراد متشرع ما یک ضربه محکم در بخش دینی خواهیم خورد و کسی نیست که از این بخش حمایت کند و علمداری آن را انجام دهد، شما جایگاه تقوا در فضای مجازی را چگونه می‌بینید و فکر می‌کنید که بر دیگر مسائل اولویت دارد یا خیر و راهکار شما چیست؟ زیرا من در توییت‌های شما این تذکرات را دیده و دنبال می‌کنم و از این نظر فکر می‌کنم که جایی برای صحبت در این موضوع وجود داد.
مفتاح: قاعدتا از بیرون نمی‌شود تشخیص داد که چه کسی تقوا دارد اما مساله اصلی شبکه‌های مجازی این است که آسیب‌های جدی دارد که متاسفانه برای خیلی از کاربران اثر می‌گذارد و یکی از حداقلی‌ها این است که شما در حال خودنمایی و نشان دادن خود هستید و کم کم مشکل بیشتر می‌شود و شما ممکن است شخصیت حقیقی خود را پنهان کنید و یکسری بازدارندگی‌های موجود در فضای حقیقی را در آنجا انجام دهید زیرا در این فضا قوانین و مقرات روشن نیست و نرم‌های اجتماعی بهم ریخته است به نظر من این مسائل مشکل است و در این فضا کار خطا و درست افراد ضریب یکسانی از لایک را می‌بیند.
در بعضی از مواقع نیاز به تقوا در این فضا بیشتر است. شما در یک رسانه به معنای سنتی‌تر نگاه می‌کنید که کسی دروازبان، سردبیر و ناظر است ولی در این فضا شما خودتان هستید و در بعضی مواقع خدای خودتان به همین دلیل فضای متفاوتی است و خانواده ها که در فضای حقیقی نظارت دارند دیگر در این فضا حضور ندارند و قاعدتا این خیلی فضا را سخت و پر آسیب می‌کند. هر کسی که در این فضا کار می‌کند باید بیشتر از دیگران به پشتوانه های معنوی توجه کند زیرا درمعرض پیام‌های ناسالم قرار می‌گیرد که در واقع تبلیغ‌های دشمن است.
کسی که در شبکه اجتماعی فعال جدی است بیشتر در معرض این تبلیغات قرار می‌گیرد و اگر فرد خود را از نظر علمی و اطلاعات خبری پر نکرده باشد در معرض این پیام‌ها کم‌کم تغییر دیدگاه پیدا خواهد کرد. اگر کسی در حوزه فرهنگی و دینی فعالیت می‌کند، در معرض این پیام‌ها باید مطالعات خود را افزایش دهد. از طرف دیگر مسئولیت برای حاکمیت جدی است و نمی‌تواند این فضا را رها کند.
ایسنا: این موضوعی نیست که فقط در کشورهای دیگر باشد بلکه مساله‌ای جهانی است و در همه کشورها این دغدغه وجود دارد که فضای مجازی بی‌قید است.
مفتاح: افراد نیز فکر کردند که چارچوب‌های اخلاقی برای این موضوع دارند اما متاسفانه در کشور ما مرام‌نامه اخلاقی برای این موضوع وجود ندارد مثلا در قران گفته می‌شود که تجسس نکنید و این تجسس نکردن با توسعه فضای مجازی و تغییر در مفهوم حریم خصوصی چه معنایی می‌دهد؟ یک زمانی حریم خصوصی افراد معنای گسترده‌تری داشت اما امروزکمتر شده است ابزار رسانه‌ای و فضای مجازی در حال کمتر کردن این حریم هستند. گاهی ما در انتشار محتوا بی مهبا رفتار می‌کنیم و نمی‌گوییم که اگر حرفی با نقدی نسبت به حاکمین انجام می‌دهیم، حد و مرز این موضوع کجاست؟
ما در فضای مجازی یله و رها هستیم
زمانی که مرزهای اخلاقی مشخص نباشد، تبدیل به دعواهای سطح پایین و شخصی با افراد می‌شود. ما در فضای مجازی یله و رها هستیم و تنها از جنبه حاکمیتی نیست بلکه از جنبه خانواده‌ها نیز اینگونه است و خانواده‌ها نمی‌دانند که برای فرزندان خود باید آموزش و نظارت‌هایی از این فضا داشته باشند. متاسفانه هیچ کس کاری نمی‌کند. در حال حاضر موضوع برعکس شده است و بچه‌ها به پدر و مادر خود آموزش استفاده از فضای مجازی را آموزش می‌دهند مشکل اینجاست که نرم اخلاقی از طرف خانواده‌ها آموزش داده نمی‌شود. در غرب نیز نظارت وجود دارد و از محدودیت‌هایی که وجود دارد این است که از یک سنی بچه‌ها اجازه استفاده از شبکه‌های اجتماعی را ندارند و برخی از اپلیکیشن‌ها محدودیت سنی دارد و بسیاری از شبکه‌های اجتماعی مربوط به 17 سال به بالا است اما در کشور ما بچه‌های کوچک‌تر از این فضا استفاده می‌کنند.
خانواده را دست کم گرفته‌ایم
در فضای مجازی گروه‌های متشکل از دانش‌آموزان بسیار زیاد است و نظارتی نیز وجود ندارد حداقل ما باید خانواده‌ها را از آسیب‌های فضای مجازی بریا کودکان آگاه کنیم و باید آموزش‌هایی را برای آنان در نظر بگیریم. در کشورهای دیگر تا حدی بر این موضوعات برنامه‌ریزی شده است ولی ما این مسئولیت را بر عهده حاکمیت گذاشته‌ایم و معتقدیم به دلیلی اینکه دولت بر این شبکه‌ها نظارت دارد دیگر ما مسئولیتی نداریم کما اینکه یک زمانی فکر کردیم که مدرسه باید این نقش را ایفا کند ولی این موضوع سبب کمرنگ‌شدن بعد خانواده خواهد شد و این امر آسیب‌های جبران‌ناپذیری را ایجاد خواهد کرد. ما باید نهاد خانواده را به سمتی ببریم که اخلاق استفاده از فضای مجازی را پیاده سازی کند و آموزش بدهد. شکاف بین نسلی در فضای مجازی آنقدر زیاد است که گاهی ترسناک می‌شود که والدین هیچ اطلاعی ندارند که فرزندانشان چکار می‌کنند و بعد ناگهان با برون‌دادی از این شکاف مواجه خواهیم شد که در مدارس ما چه می‌کنند و همه دانش‌آموزان آهنگی را می‌خوانند و پدر مادرها بحت‌زده از این موضوع هستند که چه زمانی این اتفاق رخ داده است و هیچ‌کس فکر نمی‌کرد در مدارسی که حاکمیت بر آن نظارت دارد فلان آهنگ مبتذل خوانده شود و بچه‌ها با آن بالا و پایین بپرند. این جایی است که ما خانواده را دست کم گرفته‌ایم.
ایسنا: در غرب بستر مشخصی برای استفاده از فضای مجازی وجود دارد و موارد نظارتی زیاد است.
مفتاح: ابزار نظارت در غرب بیشتر است اما در کشور ما به عنوان مثال سرویس‌دهنده‌ها حاضر به همکاری با حاکمیت نیستند یعنی اگر جرمی در توییتر رخ دهد، چون ابزار تعاملی وجود ندارد و بخشی از دیتاها در اختیار نیست، در کشف جرم در این زمنیه عقب‌تر هستیم از طرف دیگر از نظر زیرساختی این نظارت در کشور ما سازماندهی نشده است مثلا افراد هنگامی که از بستری استفاده می‌کنند احراز هویت نمی‌شوند. در گذشته مطرح شده بود که هرکس آیدی مخصوص به خود را داشته باشد و سوابق فرد ضبط شود و دسترسی افراد به اینترنت نیز بر اساس رده سنی باشد این مسائل به نتیجه نرسید و تاکنون مصوب نشده است. 
ایسنا: افراد اعتمادی به پیام‌رسان‌های داخلی پیدا نکردند به نظر شما برای شکل‌گیری اعتماد چه کاری باید انجام داد؟
مفتاح: به نظر من اعتماد به این شبکه‌ها مساله اول مردم نیست مردم از پیام‌رسان‌ها برای ارتباط استفاده می‌کنند زمانی که این پیان‌رسان‌ها ظرفیت ارتباط را نداشته باشند، نمی‌توان ارتباطی برقرار کرد. مثلا شما در پیان‌رسان بله عضو هستید و من در سروش، پس نمی‌توان ارتباطی برقرار کرد. زمانی که حاکمیت تصمیم گرفت این ظرفیت را به پیام‌رسان داخلی بدهد و از آنان حمایت کرد این پیام‌رسان‌ها هیچکدام ظرفیت جذب مخاطب را نداشتند. مهاجرت به این شکل است که مثلا 40 هزار نفری که از تلگرام استفاده می‌کنند توزیع می‌شود بعضی نهادها این‌گونه تصوری را داشتند در حالی که غلط است. مردم زمانی که از یک پیام رسان استفاده می‌کنند در واقع در صدد ارتباط با افراد متنوع هستند به همین دلیل این مقدمه غلط است وگرنه مساله مردم اعتماد نیست و برایشان مهم نیست که به حاکمیت متصل باشند یا خیر زیرا تمام سرویس دهنده‌های فعال در کشور تابع قوانین کشور هستند و اگر جرمی رخ دهد دسترسی وجود دارد. از این جهت می‌گوییم اعتماد حرف اول نیست، اعلام کردند که هاتگرام وطلاگرام وابسته به حاکمیت است آیا مردم ارتباط را قطع کردند؟ خیر 30 میلیون نفر کاربر در این پیام‌رسان‌ها عضو هستند.
برای مردم اهمیت دارد که پیام رسان ظرفیت جامعه را پوشش دهد، درست است که مردم در برابر استفاده از این پیام‌رسان‌های داخلی لجبازی کردند. زمانی که تلوزیون نمی‌تواند درست تبلیغ کند خطا است و مردم به این شیوه تصمیم نمی‌گیرند که همه بخش‌های تلوزیون و خبر زیرنویس کنند که ما در سروش هستیم اگر زور باشد قطعا مردم مقاومت می‌کنند. به نظر من دلیل شکست پیام رسان‌های داخلی، سروش بود زیرا نتوانست انتظارات مردم را به درستی رفع کند در اوج اتفاقات چند روز از کار افتاد و مردم نمی‌توانستند به سرویسی که پایداری ندارد اعتماد کنند به نظر من عمده مساله این است.
درست است که مردم باید اعتماد کنند اگر سرویسی با پایداری منظم وارد شود بعد از مدتی مردم به آن اعتماد خواهند کرد کما اینکه هاتگرام و طلاگرام در صورتی که ممکن است با آن مخالف باشم و بگوییم شیوه درستی نبود ولی مساله مردم اعتماد به حاکمیت نیست ما برای سالم‌سازی فضای مجازی نیازمند ایجاد بستر بومی و حمایت از آن هستیم و بتوانیم با همکاری هم این معضل را پیش ببریم و زمانی که تنها بخشی ازحاکمیت تلاش کند به نتیجه نخواهیم رسید شورای عالی فضای مجازی این کارویژه را دارد و باید نیازها را پیدا کند و پیش ببرد اگر زمانی که پیام رسان بیسفون در کشور با خدمات زیاد راه اندازی شد و امکاناتی داشت که رسانه‌های دیگر نداشتند مثلا امکان مکالمه صوتی با ویژگی‌های خاصی وجود داشتن اما به جای حمایت سنگ‌اندازی کردند مثلا یکی از ویژگی‌های خاص آن این بود که هنگام تماس مشخص نبود که از پیام رسان استفاده می‌کنید همچنین امکان تماس با تلفن ثابت نیز فراهم بود. به نظر من باید از این تجربیات درس گرفت.
گفت‌وگو از: مهدی نعیمیان راد، حوریه جمالی‌پور
انتهای پیام

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/166203/محمد-صالح-مفتاح--مسئولین-ما-سواد-رسانه‌ای-ندارند
بستن   چاپ