سوسن شریعتی:
موقعیت زنان، پارادوکسیکالبودن قانون ایران را برملاء میکند/ پرونده زنان، پرونده آینده دینداری است
يکشنبه 13 مرداد 1398 - 09:06:58
ایسنا - اجتماعی - خراسان رضوی
|
|
پیام خراسان - سوسن شریعتی گفت: زنان در ایران میتوانند مشاور رئیسجمهور شوند، اما در عین حال، شوهرانشان میتوانند حق نگهداری فرزند را از ایشان بگیرند؛ یک زن میتواند برای جمهور مردم مشاوره دهد و تصمیم بگیرد، اما برای فرزند خودش چنین حقی ندارد. به گزارش ایسنا- منطقه خراسان، این پژوهشگر و محقق با حضور در تحریریه ایسنا و گفتوگو با خبرنگاران این رسانه، در رابطه با سیر مطالبات زنان ایرانی در دهههای اخیر اظهار کرد: در دوران مشروطه بود که شهروند به صدا درآمد و از چیزی به نام حق در برابر تکلیف صحبت و جامعهای در برابر دیگری ایجاد شد. در دوران مشروطه این پرسش مطرح میشود که چرا ما در مقایسه با دیگری (=غرب) عقبافتاده هستیم؟ درواقع آشنایی با غرب این پرسش را ایجاد میکند؛ بنابراین در عصر مشروطه این موضوع مطرح میشود که باید تغییری در نگاه دین نسبتبه شهروند و انسان ایجاد و شهروند و اجماع بین شهروندان قانون شود. در ذیل این پرونده کلان است که بحث زنان مطرح میشود و آنها در دوره مشروطه، صدادار میشوند. درواقع زنان در این دوره است که سلاح در دست گرفتند، روزنامه نوشتند و صدادار شدند. سیر مطالبات زنان با انقلاب مشروطیت کلید میخورد این پژوهشگر و محقق با اشاره به اینکه «زنان ایرانی با روشهای گوناگون در پی بهدست آوردن حقوق خود بودهاند»، گفت: سیر مطالبات زنان با انقلاب مشروطیت کلید خورد و تا امروز ادامه پیدا کرده است. این مسیر با یکسری اوجوفرودهایی همراه است. زنان گاه در پیوند با جنبشهای اجتماعی یا پیوند با انقلاب ایران مطالبات خود را دنبال میکردند. گاه بهصورت اتوریته، یعنی از بالا، حقوقی به زنان ایران داده میشد؛ چون دادن حق رای، اما این نوع رفتارهای حکومت، پارادوکسی ایجاد میکرد. درواقع حکومت از سویی زنان را در نهضت و مبارزات ملی سرکوب میکند و در مقابل حق رأی به آنها میدهد. در دهه 20 شمسی زنان برجسته ایرانی چپگرا بودند این تاریخدان با اشاره به چهرههای برجسته زنان در دهه 20 توضیح داد: در دهه 20 زنان برجسته، بیشتر چپگرا، فعال سیاسی، روزنامهنگار و... بودند که توسط حکومت سرکوب میشوند. زنانی که تلاش دارند حقوق خود را از پایین و از طریق مدرسهسازی، نوشتن روزنامه و... دنبال کنند، کسانی چون فاطمه امینی، اشرف دهقانی نماد جنبش چریکی دهه 50 بودند و افرادی چون سیمین دانشور در پیوند با حوزههای فرهنگی فعالیت میکردند. درمقابل ارادهای از بالا وجود داشت که تلاش میکرد حقوقی را به زنان بدهد و بحث آزادسازی زنان را در برابر سنت عَلَم کند. مسأله زنان سیاست، فقه، دین و آزادی را در برمیگیرد وی خاطرنشان کرد: در این دوران جنبش چریکی شکل گرفته و زنان هر بار در پیوند با یک مبارزه کلانتر اجتماعی و سیاسی چون نهضت مشروطه، نهضت ملی و پیوند با جنبش چریکی مطالبات خود را پیش میبردند. مسأله زنان همه مؤلفهها چون سیاست، فقه، دین، آزادی و... را در برمیگیرد؛ بنابراین پرونده مطالبات زنان، پیچیده است. در طول انقلاب اسلامی، زنان برای مبارزه به ارتش مردانه پیوستند، اما مطالباتشان نادیده انگاشته شد این پژوهشگر و محقق تشریح کرد: زنان به این نکته پی بردند که نمیتوان بهصورت ایزوله به مبارزه بپردازند، بلکه همیشه باید در ارتباط با امر کلانی چون تغییر نظام سیاسی همراه شوند. بنابراین انقلاب ایران از این نظر بسیار اهمیت دارد؛ چراکه در طول آن رعیت تبدیل به شهروند میشود و «من» و «رأی» شکل میگیرد. در این انقلاب، شریعتی متهم به فراهمکردن پیادهنظام ارتش جمهوری اسلامی است که زنان بهصورتی پارادوکسیکال به این ارتش میپیوندند تا قدرت را تغییر دهند. درواقع در طول انقلاب اسلامی، زنان به یک ارتش مردانه پیوستند، اما مطالباتشان مسکوت ماند و مانند زنان در انقلاب فرانسه، مطالباتشان نادیده انگاشته شد. موقعیت زنان، پارادوکسیکالبودن قانون ایران را برملاء میکند شریعتی با بیان اینکه «در انقلاب ایران با پارادوکسی در پرونده زنان روبهرو هستیم»، بیان کرد: از یکسو شهروندشدن آنها که برای حضور در جنبش فراخوانده شدند و از حضورشان تقدیر میشود و از سویی دیگر به لشگر مردانه میپیوندند که منجر به ایجاد ایدئولوژی شده و براساس آن زنان از لحاظ حقوقی، اجتماعی و مدنی سوژه دوم محسوب میشوند. باید توجه داشت که در طول 40 سال اخیر در ایران، همه با موقعیتی متناقض روبهرو هستند، اما موقعیت متناقض زنان اهمیت ویژهتری دارد؛ زیرا موقعیت آنها پارادوکسیکالبودن قانون در ایران را برملاء میکند. در ایران یک زن میتواند برای جمهور مردم تصمیم بگیرد، اما برای فرزندش چنین حقی ندارد وی با اشاره به دو منبع گوناگون قانون ایران بیان کرد: قانون ایران دو منبعی است؛ یک منبع آن شرع و دیگری عرف است. این قانون در رابطه با پرونده زنان بیشتر جلوهگر میشود، درواقع زنان از یکسو با انقلاب ایران، فوجفوج به دانشگاهها میپیوندند و به درجات بالای علمی و حتی اجتماعی و سیاسی دست مییابند، اما از سوی دیگر به لحاظ مدنی و فقهی با این واقعیت، پیش نمیروند. برای نمونه زنان، مشاور رئیسجمهور میشوند، اما شوهرانشان میتوانند حق نگهداری فرزند را از ایشان بگیرند و... ؛ بنابراین چنین پارادوکسی ایجاد میشود که یک زن میتواند برای جمهور مردم مشاوره دهد و تصمیم بگیرد، اما برای فرزند خودش چنین حقی را ندارد. این تاریخدان تصریح کرد: زمانی مطرح میشد که زنان ارزش کمتری نسبتبه مردان دارند به این دلیل که مسائل اقتصادی در اختیار مردان بود. درواقع مردان در جامعه، نقشی اقتصادی داشتند، حال آنکه امروز زنان حتی گاهی بیش از مردان درآمد دارند؛ بنابراین چنین قوانینی، موقعیتهای مضحکی را برای زنان ایرانی ایجاد کرده است. درواقع پس از انقلاب، زنان تحصیل میکنند و به پیشرفتهایی دست مییابند، اما باز دچار پارادوکس میشوند؛ چراکه مردان باید به آنها نفقه بپردازند. شریعتی ادامه داد: در جامعه امروز ایران برای اینکه قانون فقهی اجرا شود اقدامات گوناگونی چون سهمیهبندی زنان در حوزه پیشرفت آنان صورت میگیرد؛ بنابراین زنان دچار این پارادوکسها میشوند. گفتنی است که علی شریعتی در سال 1350 نسبتبه این موقعیت، نقدی را بیان میکند. او توضیح میدهد که زن ایرانی از یکسو تحصیل و رشد پیدا کرده و تبدیل به سوژه شده است؛ درنتیجه دیگر ابژه نیست، اما در مباحثی چون ازدواج به یکباره تبدیل به ابژه میشود و برای مهریه خود سکه در نظر میگیرد. این محقق و پژوهشگر افزود: نکته مهم اینجاست به میزانی که تحصیلات یک زن بیشتر شود در هنگام ازدواج تعداد سکههای مهریه او بالاتر میرود، حال آنکه باید عکس این شرایط باشد؛ یعنی به میزانی که تحصیلات یک زن بالاتر رود و موقعیت اجتماعی بهتری داشته باشد از ابژهبودن خارج میشود؛ بنابراین نباید قیمت داشته باشد، اما میزان قیمتگذاری او در این شرایط بیشتر میشود و باز تبدیل به ابژه میشود. درواقع وجود چنین پارادوکسهایی در جامعه باعث میشود شرایط بدتری ایجاد شود؛ زیرا زمانی که مردان توانایی پرداخت این نفقه را نداشته باشند قوانینی به نفع آنها صادر میشود تا آن را پرداخت نکنند، حال آنکه این قوانین برای رهایی مردان از پرداخت نفقه، مهریه و... مختص جوامعی است که زن سوژه اجتماعی نشده و فاقد شغل است. در جامعهای که سیستم حقوقی آن دچار مشکل باشد، رفتارهایی چون زیرآبزنی و کلک در آن نمایان میشود وی با اشاره به لزوم ایمنی قانونی برای مردان و زنان در جامعه ایران اظهار کرد: در چنین شرایطی باید به شکل دیگری ایمنی قانونی برای مردان و زنان ایجاد کرد. اگر حق طلاق و... برای زن و مرد برابر باشد لزومی ندارد از مواردی چون به اجرا گذاشتن نفقه یا مهریه استفاده کند و شوهرش را به زندان بیندازد. در چنین شرایطی عشق و دوستداشتن نیز از بین رفته و معنای خود را از دست میدهد، زیرا که همهچیز تبدیل به کاسبی میشود. اینجاست که پارداوکس زنان روی میدهد زیرا آنها از یکسو تبدیل به سوژهای اجتماعی، مدنی، فرهنگی در جامعه میشوند و از سوی دیگر به تعبیر علی شریعتی به منطق بردگی خود ادامه میدهند. ما امروز دچار حالت اسکیزوفرنی رفتاری هستیم، درواقع در جامعهای که سیستم دفاعی و حقوقی چنین شرایطی داشته باشد همواره زیرآبزنی و کلک... در آن نمایان است. جامعه ایرانی مدام درحال دُورزدن قوانین است سوسن شریعتی با بیان اینکه «جامعه ایرانی با روش دُورزدن قوانینی که متفاوت با منِ امروزی و ایرانی آنهاست مدام در تلاش برای بهدستآوردن حقوق خود است»، گفت: این نوع برخورد با قانون، هم دارای جنبههای مثبتی بوده و هم اسکیزوفرنیک است. درواقع ما ایرانیها متخصص ممکنکردن ممنوع هستیم، اما توانایی تبدیل ممنوع به ممکن، بسیاری از مواقع، تبدیل به پاتالوژیهایی میشود. درواقع به جای آنکه افراد رودررو و چشمدرچشم اعلام کنند که برخی قوانین اشتباه هستند آنها را دور میزنند. برای نمونه در جامعه ایران، تنش قدرت میان مذکر و مونث اینگونه دُور زده میشود. بهعنوان مثال تنش میان زن و مرد بر سر مهریه برای پول نیست، بلکه زنان با اقدام در تلاشند تا قدرت مردان را خنثی کنند، حال آنکه چنین اقداماتی شرایط را ترسناک کرده و به عشق، صداقت و... ضربه میزند. وی تصریح کرد: نکته اینجاست که دور زدن قانون، اسکیزوفرنیک، دهنکجی و زشت بوده که منجر به ایجاد بیاخلاقیها میشود. بنابراین نباید به داشتن چنین ویژگیهایی افتخار کنیم؛ چراکه این دُورزدنها در بسیاری از مواقع، چهره ما را زشت و بهدور از انسانیت میکند. من معتقد به شفافشدن مطالبات زنان و تبدیلشدن قدرت از پایین هستم. باید توجه داشت که بهدستآوردن قدرت و واردشدن به نهاد آن برای تغییر گفتمان زنان بسیار خوب است، اما در بسیاری از مواقع، زنان تبدیل به سخنگوی نگاه مردانه شدند که بسیار ناراحتکننده است. برای نمونه در مجلس شورای اسلامی دیدهایم که زنان نماینده مجلس بسیاری از قوانین علیه زنان را تأیید میکنند. رجل سیاسی، شامل زنان هم میشود سوسن شریعتی گفت: در اوایل انقلاب، بحثی با عنوان رجل سیاسی مطرح بود. خانم طالقانی در پاسخ به این پرسش که آیا رجل سیاسی تنها شامل مردان میشود یا خیر؟ توضیح دادند که رجل بهمعنای شخصیت سیاسی است و امروز رجل، شامل زنان هم میشود. امروز از زنان برای نمایندگی خبرگان آزمون گرفته میشود. برای نمونه سال گذشته این آزمون برگزار شد هرچند که از میان زنان، نمایندهای انتخاب نکردند. این پژوهشگر در پاسخ به این پرسش که «زنان ایرانی تا چه زمانی میتوانند در رابطه با حقوقشان به وضعیت مطلوبی برسند»، بیان کرد: زنان ایرانی زمانی میتوانند به حقوق خود دست یابند که صدادار شوند؛ چراکه در اینجا بحث توزیع قدرت مطرح است. درواقع سیاست یعنی قدرت و توزیع آن. درک ما از سیاست بسیار اهمیت دارد، یکی از تعاریف سیاست بهمثابه توزیع قدرت، این است که فرد از طریق بهدستآوردن آن به توزیع دوباره قدرت بیندیشد مانند کسانی که وارد مجلس یا پارلمان میشوند. این پژوهشگر ادامه داد: فمینیستها، نقصهایی را در حوزه نظری علم تاریخ، فلسفه و جامعهشناسی روشن کردند. برای نمونه در دانش تاریخ نشان دادند که تاریخ، اطلاعات نیمی از جامعه جهانی را در بر گرفته و نیمه دیگر در آن پنهان است، درواقع تاریخ، مردانه بیان میشود. فمینیستها بیان میکنند که زنان فاقد تاریخ هستند؛ چراکه سند و مدرکی درباره آنها وجود ندارد. فمینیستها بر دانش فلسفه ایراد وارد کردند، مبنیبر اینکه جمله من فکر میکنم پس هستم مدرن دکارتی، مردانه است و در آن زن وجود ندارد. شریعتی با بیان اینکه «زنان و مطالعات آنها کل فلسفه مدرنیته را به پرسش گرفت»، بیان کرد: حتی زنان، «من» جامعهشناسی را نیز به پرسش گرفتند؛ چراکه دانش جامعهشناسی، برای تحلیلهای خود، سرانه درآمدی مرد و شوهر را ملاک قرار میدهد و زن در آن بهعنوان شاخصی مد نظر قرار نمیگیرد. بهطور کلی میتوان گفت مطالعات زنان در حوزههای گوناگونی سیستم علمی و قدرت را متحول کرده و آن را به پرسش گرفته است. وی با اشاره به پرسشهایی که «موج سوم فمنیسم با آن روبهروست»، اظهار کرد: البته همیشه این بحران در اروپا و موج سوم فمنیسم وجود داشته که زنانگی و مردانگی چیست؟ زن چیست؟ و مرد چیست؟ طبیعتاً برای پاسخ به این پرسشها نیازمند رویکردها و الگوهای نظری هستیم و بهنظر من جامعه زنان امروز ایران چون دیگر حوزهها از بحران الگو رنج میبرد و با وجود پیشرفتهای زیادی که داشته است پرسش من کدامم؟ بنابراین چه زن و چه مرد باید همچنان جزو سوژه اصلی قرار بگیرند و درباره آن نوشت تا بتوان از یونیفورمازیسیونی که میخواهند به ما تحمیل کنند، مبنیبر این که زن ایدهآل کیست و الگوی ایدهآل چیست، خارج شویم. علی شریعتی به حضور سیاست در ساحتهای اجتماعی، فرهنگی اعتراض دارد این تاریخدان توضیح داد: جوانان دهه 68 اروپایی اصطلاحی با نام آنتیپلوتیک داشتند. درواقع جامعه دارای یک پولتیک بهمثابه سیاست سیاستمدار دارد و آنتیپولتیک یعنی ضدسیاست. علی شریعتی ضد سیاست است؛ یعنی به حضور سیاست در همه ساحتهای اجتماعی، فرهنگی و... اعتراض دارد. او معتقد بود کسی که اعتراض خود را به دخالت سیاست در همه عرصهها بیان کند تبدیل به انسانی سیاسی میشود تا بتواند سیاست و قدرت را سرجای خود بنشاند. اینجاست که باید این نکته را مورد توجه قرار داد که زنان نمیتوانند بهشکلی ایزوله، مطالبات خود را پیش ببرند. درواقع زنان برای پیشبرد مطالبات خود نمیتوانند پشت به جنبش اجتماعی و سیاسی حرکت کنند. در دوران احمدینژاد زنان آگاه بودند که چنین فردی مدافع حقوقشان نیست وی با اشاره به اقدامات آقای احمدینژاد در رابطه با زنان گفت: در دوران آقای احمدینژاد چند وزیر زن به مجلس معرفی شد. معرفی زنان بهعنوان وزیر در دوارن آقای احمدینژاد، اقدامی جالب و شجاعانه نسبتبه دولتهای قبل بود. این درحالیست که زنان ایرانی همگام با چنین مسألهای نشدند؛ چرا که اگر میخواستند تنها مطالبهمحور باشند قاعدتاً میبایست به استراتژی آقای احمدینژاد تن میدادند، اما اگر به خط کلیتری بنگریم و نگاه کلان سیاسیتری وجود داشته باشد زنان آگاه بودند که چنین فردی نمیتواند مدافع حقوق زنان باشد. سوسن شریعتی خاطرنشان کرد: نکته دیگر این است که زنان برای تبدیلشدن به صدا طبیعتاً باید بتوانند مطالبات خود را مطرح کنند. درواقع زنان نمیتوانند از رویکرد نظری بینیاز باشند، البته منظور من رویکرد ایدئولوژیک نیست، بلکه باید دیدگاه نظری در مرحله نخست مطرح کند که با چه تعریفی از مذکر و مونث و چه تعریفی از تنش قدرت میان مذکر و مونث صحبت میکند. گفتنی است که هنوز در این رابطه بحث نظری در جامعه ایران شکل نگرفته است. جامعه زنان، دستخوش تناقضات پارادوکسیکال بین قانون شرعی، قانون فقهی و مدنی است این پژوهشگر توضیح داد: زنان برای بهدست آوردن قدرت و پیشبرد آن باید اقداماتی از پایین و بهصورت آنتیپلوتیک داشته باشند؛ یعنی آنها تبدیل به نیروی اجتماعی قدرتمند شوند که نتوان آن را نادیده گرفت. گفتنی است این جنگ قدرت پس از انقلاب، سالهاست که ادامه دارد و امروز شاهد آن هستیم که در این زمینه عقبنشینیهایی بهصورت گامبهگام صورت میگیرد، اما همچنان جامعه زنان، دستخوش تناقضات پارادوکسیکال بین قانون شرعی، قانون فقهی و مدنی است. این تاریخدان با اشاره به اینکه «زنان ایرانی برای بهدستآوردن حقوق خود باید در سه جبهه تلاش کنند»، تشریح کرد: به تعبیر امام موسی صدر، زنان برای بهدستآوردن حقوق خود نیازمند مبارزات سیاسی در سه جبهه هستند: تلاش در میدان فقهی، میدان علمی برای تبدیلشدن به یک اتوریته و اقتدار در حوزه نظری و تلاش در زندگی روزمره. درواقع زنان باید هم اکتیویست باشند و هم آکادمیک، اما پیش از هرچیز بایستی جهانبینی داشته باشند. در ایران، نسبتبه امر سیاسی بدبینی وجود دارد این پژوهشگر توضیح داد: در ایران، نسبتبه امر سیاسی بدبینی وجود دارد که تنها محدود به زنان نمیشود. از سویی دیگر این پرسش مطرح است چه کسی گفته با واردشدن به عرصه قدرت میتوان چیزی را تغییر داد؟ بنابراین اگر بخواهیم شریعتیوار بیندیشیم، او هیچگاه قدرت نداشت حتی از دانشگاه نیز اخراج شد، اما تبدیل به صدایی گشت که نمیتوان جلوی آن را گرفت؛ بنابراین زنان نیز باید از چنین الگوهایی پیروی کنند. نکته دوم این است دستآوردهایی که زنان ایرانی در طول این سالها کسب کردند با مبارزه بوده و قدرت. این امتیازها را به آنها نداده، بلکه خودشان آن را بهدست آوردند. وی افزود: گفتنی است که دو نوع قدرت در جامعه وجود دارد، قدرت پنهان و قدرت پیدا. قدرت پنهان زنان در حوزه سینما، ادبیات، نویسندگی و... نادیده گرفته نشده است، بلکه چهره زنان، ادبیات، جامعه سینمای ایران و... را صدادار کرده، اما حضور آنها در قدرت پیدا همچنان نادیده گرفته شده است. برای نمونه زنانهکردن چهره مجلس بحث کلان و ساختارهاست؛ بدین معنا که اگر حتی همه نمایندگان مجلس را زنان تشکیل دهند، ساختارهایی وجود دارد که اجازه نمیدهد زنان فراتر از آن حرکت کنند. سوسن شریعتی تشریح کرد: منظور من از اینکه زنان، تبدیل به صدا و قدرت میشوند این است که گاه با صدای بلند و گاه با زبان سمبلیک برای بهدست آوردن قدرت تلاش میکنند. برای نمونه نهضت دهه 68 اروپا، نهضتی موزیکال بود، اما از آنجا که ایران دارای سیاستورزی تکالگویی است زمانی که از رادیکال صحبت میشود بلافاصله این جبهه بهوجود میآید که قرار است معترضان، سلاح در دست بگیرند، این درحالیست که رادیکالبودن نقد ساختاری را نیز دربرمیگیرد. در نقد ساختاری، فرد بهطور کلی سیاست را بهمعنای توزیع قدرت از بالا نادیده میگیرد و ممکن است تلاش خود را بهصورتهای گوناگون در هنر و... نشان دهد. ما نیازمند تخیل هستیم، تخیلی که در گفتوگو با نظریه، تجربه و... است این تاریخدان افزود: تخیل تنها این نیست که برای بهدستآورن حقوق، عضو جمعیت زنان شاخه احزاب شد. درواقع در جامعهای که وضعیت رئال پولوتیک آن فرد را محدود میکند، اقدامی صورت نمیگیرد. بنابراین ما نیازمند تخیل هستیم، تخیلی که در گفتوگو با نظریه، تجربه و... است. وی خاطرنشان کرد: اینجاست که شریعتی بیان میکند باید اجتهاد کرد، اگرچه که اجتهاد شامل عقل، اجماع، کتاب و سنت است، اما شریعتی، عقل و اجماع را قبول ندارد، زیراکه در آن عقل و اجماع علما ملاک است. شریعتی بهجای آن دو، علم و زمان را جایگزین میکند؛ چراکه از طریق آن دو است که میتوانیم تفقه کنیم. درواقع فقه مجموع قوانینی است که محصول گفتوگوی تاریخی کتاب و سنت در دوره زمانی است که شاخص آن نمک یا مس بوده. شریعتی با استدلال خود بیان میکند که امروز در گفتوگو با علم و زمان باید بهگونهای دیگر اندیشید تا فرد بتواند تفقه کند. پرونده زنان تنها پرونده دین نیست، بلکه پرونده آینده دینداری نیز هست این پژوهشگر با بیان اینکه «اگر ما دارای جامعه دینی و متفکر دینی هستیم باید چون علی شریعتی به کتاب و سنت در ذیل علم و زمان اندیشید تا دین برای فرد، بنبستهای ساختاری ایجاد نکند و به رادیکالیزاسیون نرسد که همهچیز را زیر سوال برد»، گفت: جنبش زنان ایرانی برای روشنگری و بازاندیشی امر دینی است؛ بنابراین بسیار اهمیت دارد. درواقع اگر دین اجازه و حقوق را به فرد ندهد با آن خداحافظی خواهند کرد، اما در مقابل اگر دین این اجازه و حقوق را به فرد بپردازد به گفتوگو با آن ادامه میدهد؛ بههمین دلیل است که پرونده زنان تنها پرونده دین نیست، بلکه پرونده آینده دینداری نیز هست. انتهای پیام
http://www.khorasan-online.ir/fa/News/168265/موقعیت-زنان،-پارادوکسیکالبودن-قانون-ایران-را-برملاء-میکند--پرونده-زنان،-پرونده-آینده-دینداری-است
|