پیام خراسان
دولت ، ارز 4200 و اداره کشور/راز مانایی انقلاب اسلامی
سه شنبه 14 بهمن 1399 - 10:22:47
پیام خراسان - نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه‌های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.
در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

پیام خراسان

تحمیل هزینه مضاعف؛ ممنوع!
سید محمدعماد اعرابی در کیهان نوشت:
روز 24 آذر 1399 خبرنگار تلویزیون ان.بی.‌سی آمریکا از روحانی پرسید: «آقای جو بایدن اعلام کرده‌اند که مایل هستند مجدداً به برجام بازگردند، اما این بار به‌دنبال یک توافقنامه قدرتمندتر هستند که شامل برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران خواهد بود و در این راستا کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، بریتانیا با آن هم‌صدا هستند. با توجه به الحاقاتی که مدنظر آقای بایدن است، به‌نظر شما، بازگشت کامل به تعهدات از طرف همه طرف‌ها، منطقی و واقع‌بینانه به‌نظر می‌رسد؟» و رئیس‌جمهور در پاسخ گفت: «آن تعبیری را که شما از آقای بایدن نقل کردید «من نشنیدم» که بگوید که اگر بخواهم برگردم، باید یک توافق دیگر و قوی‌تری داشته باشیم، این حرف ترامپ است و حرف بایدن نیست. ترامپ همین را می‌گفت، می‌گفت این توافق را قبول نداریم و باید برگردیم به یک توافق قوی‌تر.»
آقای روحانی در حالی گفت چنین موضعی را از بایدن «نشنیده است» که دقیقا دو ماه پیش از آن در 24 شهریور 1399 جو بایدن طی یادداشتی برایCNN نوشته بود: «اگر ایران به تعهدات دقیق توافق هسته‌ای بازگشت، آمریکا نیز به توافق به عنوان نقطه شروعی برای دنبال کردن مذاکرات بعدی بازخواهد گشت. ما با متحدان‌مان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هسته‌ای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانی‌ها نیز توجه خواهیم کرد... ما همچنین به استفاده از تحریم‌های هدفمند علیه نقض حقوق بشر در ایران، حمایت این کشور از تروریسم و برنامه موشک‌‌های بالستیک ادامه خواهیم داد.» عدم آگاهی آقای رئیس‌جمهور از این اظهارات می‌توانست حاکی از خللی در اطلاع‌رسانی به ایشان باشد و یا ‌اشتیاقی فوق‌العاده نسبت به حضور دموکرات‌ها در رأس دولت آمریکا.‌اشتیاقی که با ساختن تصویری انتزاعی و غیرواقعی از جو بایدن و کابینه احتمالی‌اش، چشم را بر همه حقایق تلخی که سبب مخدوش‌سازی این تصویر شود؛ بسته نگاه می‌داشت. این‌اشتیاق بارها در سخنان دولتمردان خودش را نشان داد. 28 آبان 1399 محمدجواد ظریف در گفت‌وگو با روزنامه ایران بازگشت آمریکا به برجام را «زمان‌بر» ندانست و پیش‌بینی شرایط بهتری برای ایران با روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا کرد. او گفت: «آقای بایدن اگر رئیس‌جمهور آمریکا شد و در کاخ سفید مستقر شد، می‌تواند با سه فرمان اجرایی همه تحریم‌ها را لغو کند... لذا مردم باید امیدوار باشند.»
18 آذر 1399 محمدباقر نوبخت معاون رئیس‌جمهور و رئیس‌سازمان برنامه و بودجه با ‌اشاره به نتیجه انتخابات آمریکا از «مشتاقی و مهجوری» صحبت کرد و گفت: «هم‌اکنون همه اعتقاد دارند که شرایط کشور و فضای بین‌المللی به‌گونه‌ای است که می‌توانیم تحریم‌ها را بشکنیم.» محمود واعظی رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور نیز با همین‌اشتیاق نسبت به روی کار آمدن دولت جدید آمریکا 25 دی 1399 به روزنامه ایران گفت: «من دو یا سه ماه قبل براساس تحلیلی که داشتم، گفته بودم که پایان کار دولت فعلی آمریکا است و ما إن‌شاءالله در آینده تحریم‌ها را می‌شکنیم و آنان را برمی‌داریم.» این شوق در معاون اول رئیس‌جمهور هم دیده می‌شد و اسحاق جهانگیری 5 بهمن 1399 از پایان زمستان خبر داد و گفت: «در پایان روزهای تحریم هستیم از نظر من، روزهای خوشی برای آینده کشور برای هفته‌ها و روزهای آینده می‌بینم، زمستان تمام شد.» ذوق دولتمردان ایران از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا و احتمال بازگشت به برجام آنچنان آشکار بود که آقای رئیس‌جمهور حتی «رفتن ترامپ» را با «رفتن شاه» مقایسه کرد! این‌اشتیاق و ذوق‌زدگی بار دیگر یادآور شرایط پیش از انعقاد برجام بود که باعث شد تحلیل‌گر رادیو دولتی فرانسه مهرماه 1392 بگوید: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی می‌بیند. طبق این جمع‌بندی اگر خریدار صبور باشد، فروشنده، قیمت را کمتر خواهد کرد.» طرف مقابل اما به اندازه کافی صبور بود چون احتمالا آنها نیز همین‌اشتیاق را در اظهارنظرات دولتمردان ایران دیده بودند.
مواضعی که رئیس‌جمهور و برخی دولتمردان ما نشنیده بودند و یا دوست نداشتند بشنوند از جانب طرف‌های آمریکایی همسو با سیاستی که بایدن برای مواجهه با ایران پیش از انتخابات آمریکا اعلام کرده بود؛ بارها تکرار شد. «آنتونی بلینکن» گزینه بایدن برای وزارت خارجه آمریکا 1 بهمن 1399 در جلسه استماع سنا گفت: «رئیس‌جمهور منتخب معتقد است که اگر ایران به توافق بازگردد ما هم به این توافق برمی‌گردیم، اما از این مسئله، همراه با متحدانمان که بار دیگر با ما همراستا می‌شوند به‌عنوان سکویی برای دستیابی به یک توافق طولانی‌تر و قوی‌تر و رسیدگی به مسائل دیگر به‌خصوص مسئله موشکی و فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران استفاده خواهیم کرد.» بلینکن پس از کسب رأی سنا 9 بهمن 1399 در اولین نشست خبری‌اش به عنوان وزیر خارجه آمریکا یک بار دیگر گفت: «بایدن به روشنی گفته است اگر ایران به پیروی کامل از تکالیف خود تحت برجام بازگردد، ایالات متحده نیز اقدام مشابه خواهد کرد و بعد ما با متحدان و شرکای‌مان از آن به‌عنوان زمینه‌ای برای توافقی که ما آن را بلندتر و قوی‌تر می‌خوانیم، برای رسیدگی به شماری از موضوع‌های دیگری که در رابطه با ایران مشکل‌ساز هستند، استفاده خواهیم کرد.» برخلاف نظر محمدجواد ظریف در گفت‌وگو با روزنامه ایران که بازگشت آمریکا به برجام را زمان‌بر ندانسته بود، بلینکن ادامه داد: «تا رسیدن به آن نقطه راه طولانی در پیش داریم. ایران پیرو تعهداتش نیست و ممکن است مدتی زمان ببرد تا تصمیم بگیرند که به پیروی (از مفاد برجام) بازگردند و همینطور بعدا برای ما زمان ببرد که ارزیابی کنیم آیا وظایفش را انجام می‌دهد.» این سخنان با ادبیاتی دیگر توسط جیک سالیوان مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا 10 بهمن 1399 در کنفرانس ویدیویی انستیتو صلح ایالات‌متحده تکرار شد: «اگر ما با ایران بر سر چهارچوبی از برجام توافق کنیم، این اقدام بستری برای مهار تهدیدات دیگر ایران، از جمله برنامه موشکی خواهد شد.» در واقع موضع آمریکا با صدایی واحد از جانب مسئولان این کشور پیش و پس از انتخابات آمریکا تکرار شد اما متأسفانه از سوی ایران صداهای متعددی به گوش می‌رسید. 4 مهر 1399 وزیر خارجه ایران در گفت‌وگو با خبرگزاری اسپوتنیک گفت: «آمریکا در صورت بازگشت به برجام باید خسارت پرداخت کند.» آقای ظریف 28 آبان 1399 در گفت‌وگو با روزنامه ایران نیز بر پرداخت هزینه بازگشت به برجام توسط آمریکا تأکید کرد.
او صرف اجرای قطعنامه 2231 از جانب آمریکا(نه بازگشت به برجام) را برای بازگشت ایران به تعهدات برجامی‌اش کافی دانست و بازگشت آمریکا به برجام را مشروط به مذاکره کرد: «چند نکته را باید از هم جدا کنیم یک، اگر آمریکا تعهدات خود وفق قطعنامه 2231 را انجام دهد ما تعهدات خودمان را وفق برجام انجام می‌دهیم. دو، اگر آمریکا بخواهد عضو برجام شود که ترامپ آن عضویت را از بین برده، ما حاضریم گفت‌و‌گو کنیم که آمریکا چگونه می‌تواند وارد برجام شود.» حسن روحانی 24 آذر 1399 در کنفرانس خبری خود در تناقض با سخنان وزیر خارجه خسارت گرفتن از آمریکا را کاملا منتفی دانست، او حتی پیش‌شرط گذاشتن برای آمریکا را هم رد کرد و خواستار پیگیری مطالباتمان از طرف مقابل همزمان با انجام تعهدات برجامی شد: «اگر بخواهیم طلب را از آمریکا بگیریم، خیلی زیاد است. از اول انقلاب و حتی قبل انقلاب و کودتای سال 1953 تاکنون و قبل از آن هم داشتیم. حداقل در این دوران طولانی خسارت‌های زیادی از آمریکا داریم و محاسبه‌ آن باید خیلی سخت باشد اما اینکه برای بازگشت به برجام پیش‌شرط بگذاریم، یک وقتی است که ما برمی‌گردیم به برجام و به تعهدات‌مان و در ضمن مطالبات‌ را مطرح می‌کنیم آن خوب است و باید این کار را بکنیم ولی پیش‌شرط مثلاً چه بگوییم چقدر خسارت دیدیم چه کسی باید بدهد و چه جوری باید بدهد و در کدام کنگره این خسارت تصویب شود. [این] به معنای ادامه تحریم است و معنی دیگری ندارد.»
تنها سخنان رهبر انقلاب در 19 دی 1399 بود که نقطه پایانی بر اظهارات ضدونقیض دولتمردان می‌گذاشت: «اصلاً مسئله‌‌ ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبه‌ منطقی ما و مطالبه‌ عقلانی ما است، رفع تحریم‌ها است؛ تحریم‌ها باید برداشته بشود... اگر تحریم‌ها برداشته شد، خب آن برگشت آمریکا به برجام معنایی خواهد داشت. البته مسئله خسارت‌ها هست که جزو مطالبات ما است و در مراحل بعدی دنبال خواهد شد.» اما متأسفانه در روزهای اخیر مقاله آقای ظریف در نشریه «فارین‌افرز» کمی متفاوت از این سیاست اصولی به نظر می‌رسد. در حالی که در این سیاست «برداشته شدن تحریم‌ها»(شامل تحریم‌های ترامپ و تحریم‌های مورد بحث در برجام) شرط «معناداری بازگشت آمریکا به برجام» دانسته شده، آقای ظریف در مقاله خود صرف برداشتن تحریم‌های دوران ترامپ را شرط بازگشت آمریکا به برجام عنوان کرده است. با این اوصاف گویی یک بار دیگر ‌اشتباهاتی که در جریان مذاکرات منتهی به برجام صورت گرفت، در حال رخ دادن است. مشتاق نمایاندن ایران به توافق(برجام) در کنار چندصدایی و کم‌رنگ کردن خطوط قرمز از جمله خطاهای اساسی بود که منجر به تحمیل خسارت برجام شد. خطایی که امیدواریم این‌بار دولتمردان با بهره‌گیری از تجربه گذشته آن را تکرار نکرده و هزینه‌ای مضاعف به ملت تحمیل نکنند.

پیام خراسان

دولت ، ارز 4200 و اداره کشور
محمد حقگو در خراسان نوشت:
معاون اول رئیس جمهور شنبه این هفته به صراحت، به سیاه و سفید ارز 4200 اشاره کرد و گفت: حذف ارز 4200 تومانی حتماً به صلاح کشور است اما باید زمانی این تصمیم گرفته شود که راهکاری عاقلانه داشته و مطمئن باشیم زندگی مردم آسیب نمی‌بیند. وی همچنین فردای آن روز درباره بودجه اظهار کرد: «... نکته کلیدی بودجه که از نظر دولت مورد تایید است باید اجرای همان حرف‌های نخست نمایندگان مجلس در خصوص ویژگی‌های بودجه نظیر تورم‌زا نبودن، واقعی بودن منابع، درست نشدن هزینه‌های اضافی، رسیدگی به طبقات ضعیف جامعه و «برطرف‌کننده فساد و رانت» باشد.»
مطرح شدن این سخنان از سوی نفر دوم دولت بعد از دو سال اجرای بی تغییر سیاست ارز 4200 ، سوال برانگیز است.
اولین سوال هم این خواهد بود آیا در این دو سال و اندی اجرای سیاست ارز 4200 که حداقل 50 میلیارد دلار منابع ارزی را با تورم بالا مصروف خود کرده، این سیاست، امکان تغییر و اصلاح نداشت؟ مهم تر این که چه کسی غیر از دولت مسئول اصلاح ساختارها برای برطرف شدن فساد و رانت بودجه از جمله ارز 4200 است تا لااقل در این بخش شش شرط یادشده جامه عمل به خود بپوشد؟ و مهم تر این که چه کسی قرار بوده با همین شروط بودجه را بنویسد؟ دولت یا مجلس؟
به نظر می رسد این تغییر لحن، منطقی شدن اظهارات و شفافیت مواضع، اگر قبل تر صورت می گرفت، بیشتر قابل پذیرش بود، نه در این شرایط: اولاً در زمانی که مجلس تصمیم به اصلاح این ساختار معیوب گرفته، سخنان جهانگیری این شائبه را تقویت می کند که دولت به دنبال انداختن مسئولیت تبعات منفی این سیاست به گردن مجلس است، تبعاتی که اجتناب ناپذیر اما قابل جبران است. ثانیاً در زمانی که دولت فعلی در اجرای تقریباً نیمی از بودجه سال آینده حضور ندارد، طبعاً سخن گفتن درباره دیکته ای که دولت کنونی ننوشته، بسیار آسان تر از اقدامی است که دولت بعدی با نظارت مجلس می بایست انجام دهد. ثالثاً گمانه زنی ها مبنی بر حضور ایشان در انتخابات سال آینده وجود دارد.
اما بگذارید این گمانه های سیاسی خسته کننده را رها کنیم. ارز 4200 از اساس مسئله زا بوده و حذف آن نیز بدون تامین شرایط و الزامات مسئله زاست و این مسئله ها متاسفانه دستمایه بازی های سیاسی شده است که اظهارت برخی دولتمردان دراین برهه بر این شائبه می افزاید.
توضیح این که اگر چه دولتی ها بارها بر «اداره» کشور در سال های اخیر و در دوران جنگ اقتصادی تاکید کرده اند اما باید گفت در «مدیریت» کشور به هیچ عنوان کارنامه قابل قبولی ندارند. این ادعا پس از گذشت هفت سال و نیم از فعالیت تیم فعلی اجرایی کشور قابل راستی آزمایی است. در ادامه به برخی اتفاقات و نحوه برخورد «اداره» و نه «مدیریت» گونه دولت اشاره می کنیم:
اداره کشور اقتضا می کند مانند آن چه در خصوص تنظیم بازار و واردات کالاهای اساسی اتفاق افتاده، وفور کالا به قیمت مناسب برای مردم مورد توجه قرار گیرد اما مدیریت اقتضا می کرد این هدف با نهایت اثربخشی از طریق کاهش ارز پاشی و طبقه بندی دقیق مخاطبان طرح های حمایتی به اجرا درآید.
گیریم که یارانه نقدی مصیبت عظما یا عذاب آور و ... بوده باشد، اقدام دولت برای اصلاح همین سیستم معیوب چه بوده است؟
اداره کشور اقتضا می کند کسری بودجه کشور پوشش داده شود ولو با استقراض از مردم و بدهکار کردن دولت آینده؛ اما مدیریت کسری بودجه می طلبید این تامین کسری با قید کنترل هزینه ها، عادلانه سازی حقوق و رشد درآمدهای مالیاتی از طریق پایه های مالیاتی جدید انجام شود.اداره کشور اقتضا می کند هنگام شیوع کرونا، دفترچه بیمه الکترونیکی شود، سامانه مجازی مدارس راه اندازی شود، احراز هویت سامانه های بورس و ... با هوش مصنوعی انجام شود و ... اما مدیریت اقتضا می کرد همه این کارها، قبل از شیوع کرونا و با هدف کاهش هزینه ها برنامه ریزی و اجرا می شد. موارد بر زمین مانده در این بخش هنوز بسیار است.
اداره کشور اقتضا می کند ایران به رغم داشتن منابع غنی گاز، وقتی با کمبود گاز! مواجه می شود، دولت اقدام به قطعی برنامه ای برق کند (آن هم به دلایلی که تاکنون معلوم نشده) اما مدیریت این را ایجاب می کرد که متهم اصلی معرفی شده یعنی مصرف کنندگان گاز خانگی باید سال ها قبل از مزایای تحول فناوری در افزایش بازدهی دستگاه های گرماساز بهره‌مند می شدند و زمینه سازی آن مستقیماً متوجه دولت است.
اداره کشور اقتضا می کند وقتی موسسات مالی غیرمجاز یا بانک های ناتراز دچار ورشکستگی می شوند یا وقتی بازار سرمایه روی ناخوش خود را به مردم نشان می دهد، دولت با انواع راهکارهای موجود به دنبال جبران یا تقلیل زیان مردم باشد اما مدیریت این را می گوید که مقاصد نقدینگی، یعنی همان چیزی که با عملکرد سوال برانگیز نظام بانکی به وضعیت کنونی رسیده، هر کجا که باشد اعم از بانک ها، بازار سرمایه، بازار ملک و... و ... و... تهدید بالقوه محسوب می شود و آمادگی انفجار و ایجاد نارضایتی عمومی را دارد و لذا باید تدابیر پیشگیرانه برای مواجهه با آن اندیشیده می شد.
اداره کشور اقتضا می کند در مواجهه با بحران نهاده های دامی، اجازه واردات کشتی نهاده به کانال های معدود وارداتی و نیز تخصیص های میلیاردی ارز داده شود تا این نهاده ها به وفور و به قیمت مناسب در بازار توزیع شوند اما مدیریت این را می گفت که به جای تکیه بر عده ای معدود واردکننده نهاده های دامی، فرصت چندین ساله برای گسترش تولید داخلی نهاده ها، توسعه ارقام بومی و دارای مزیت نژاد دام، توسعه ظرفیت انبارداری نهاده ها، زدودن انحصارات از این سیستم و ... مغتنم شمرده شود و وابستگی کشور به این محصولات به حداقل برسد.
این موارد که هر خواننده ای به فراخور حال خود و در بخش های متعدد اعم از فرهنگی و اجتماعی، می تواند به آن اضافه کند، موضوعات جدیدی نیستند منتها آن چه در ذهن مردم می گذرد این است که دعواهای بی حاصل سیاسی مجالی را برای مدیریت کشور و نه صرفاً اداره آن باقی نمی گذارد.

پیام خراسان

راز مانایی انقلاب اسلامی
سید عبدالله متولیان در جوان نوشت:
در بین همه انقلاب‌های تاریخی جهان، بی تردید انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که پس از چهار دهه پرچالش، پرافت و خیز، پر مخاطره و به رغم دشمنی ابرجنایتکاران و نظام سلطه و تحمیل هزاران مانع، تحریم، تهدید، فشار‌های سیاسی، جنگ‌های نظامی و اقتصادی، ترور، جاسوسی، نفوذ و... کماکان بر صراط مستقیم اهداف بنیادین، آرمان‌ها و ارزش‌های والای حیاتی خود بوده و با همان صلابت سال‌های آغازین انقلاب بر شعار‌های انقلابی تأکید داشته است.
انقلاب اسلامی که به حسب آیه 29 سوره فتح دیروز شطحه‌ای آزرگون و نطفه‌ای بس ضعیف و آسیب پذیر بود و برای دنیای ظلم و استبداد خطر محسوب نمی‌شد، به طوری که در جنگ تحمیلی در تأمین اولیات زندگی و حتی در تأمین سیم خاردار هم مشمول تحریم شده بود امروز در آغازین سال‌های دهه پنجم انقلاب تهدید‌های امریکا را خنثی کرده و مقتدرانه به تثبت، تعمیق، تحکیم و تقویت عمق استراتژیک خود پرداخته و در قالب بیانیه گام دوم، ضمن این‌که غلبه بر دسیسه‌ها و توطئه‌های دشمنان غربی و مانایی انقلاب را به رخ جهانیان می‌کشد، از غلبه بر تحریف‌ها و خنثی سازی فشار‌ها و تهدید‌ها و تحریم‌های دشمن و استمرار خط و تفکر انقلابی سخن می‌گوید.
مانایی انقلاب اسلامی بهت، حیرت و تعجب مردم ایران و بلکه مردم جهان و حقد، کینه، بغض، غیض و عصبانیت شدید کفار و دشمنان انقلاب (یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار) را در پی داشته است. این سؤال مهم ذهن هر دو جبهه (طرفداران و مخالفان انقلاب اسلامی) را به خود مشغول کرده است که چه عامل یا عواملی سبب مانایی انقلاب اسلامی و پایداری و ماندگاری تفکر انقلابی شده است. هر دو جبهه قویاً به این موضوع می‌اندیشند که انقلاب اسلامی با چه پشتوانه‌ای توانسته ضمن غلبه بر حجم عظیم و باورنکردنی مشکلات و موانع راه انقلاب را مستحکم و استوار به سمت قله‌های بلند بپیماید. چگونه است که انقلاب اسلامی در برابر اقیانوس مشکلات و رشته کوه‌های موانع و هم ظلم‌ها و نامردمی‌ها نه تنها ذره‌ای از مواضع اصولی انقلاب عقب نشینی نکرده بلکه در دنیای پر هیاهوی امروز که همه نظام‌ها و ملت‌ها در زندان هزاربند و هزارتوی امپراتوری رسانه‌ای غرب اسیر هستند موفق به یارگیری و توسعه تفکر انقلابی در جای جای جهان شده است به طوری که اگر نظام سلطه بی رحمانه به سرکوب جنبش بیداری جهان اسلام نمی‌پرداخت امروز ده‌ها کشور مسلمان از زیر یوغ استعمار فرانوین غربی آزاد شده بودند.
راز مانایی انقلاب اسلامی ایران فقط در ظلم ستیزی و عدالت محوری نیست. ده‌ها عامل بزرگ و کوچک دست به دست یکدیگر داده و انقلاب اسلامی را از حیث ماندگاری از دیگر انقلاب‌ها متمایز می‌کنند که به یاد 22 بهمن تنها به گلچین 22 مورد از علل ماندگاری و مانایی انقلاب اسلامی اشاره می‌شود:
1 - شعار‌های انقلاب اسلامی برخلاف همه انقلاب‌ها که محدود به شکم مردم و مادیات می‌شد، بیشتر جنبه معنوی، خدایی، بلند مدت، فراملی و انسانی داشته ودارد. انقلاب اسلامی فراتر از شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» مرگ ظالمان و مستکبران را نیز صلا داده است. هنوز فریاد ظلم ستیزانه امام عارف انقلاب در گوشمان می‌پیچد که می‌گفت: «تا ظلم هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم»، «من با اطمینان می‌گویم اسلام ابرقدرت‌ها را به خاک مذلت می‌نشاند»، «ما در پی به اهتزاز درآوردن پرچم عزت اسلام بر قلل رفیع انسانی در سرتاسر جهان هستیم» و... 2 - وجود نهادها، سازمان‌ها و ساختار‌هایی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج مستضعفین و... که از متن تفکر انقلابی‌زاده شده و لحظه‌ای از تفکر انقلابی فاصله نگرفته‌اند. 3 - کارنامه روشن و درخشان تفکر انقلابی در برابر تفکر غیرانقلابی همواره فراروی ملت بوده و هست. ٤ - پیش‌بینی یک نهاد مستقل و قوی به نام سپاه... برای حراست و پاسداری از دستاورد‌های انقلاب اسلامی. 5 - تکیه به فرهنگ پنج ضلعی: «فرهنگ اسلام ناب و انقلابی محمدی»، «فرهنگ ناب علوی»، «فرهنگ ناب فاطمی»، «فرهنگ ناب حسینی» و «فرهنگ ناب و رهایی بخش مهدوی». 6 - وجود الگوی کامل و ناب و مانای انقلابی عاشورا و کربلا به‌عنوان پرچم اصلی انقلاب که بالاترین و والاترین تجلی آن در دوران دفاع مقدس ظهور یافت. 7 - اعتقاد و امید تام مردم به انقلاب نهایی حضرت مهدی و حرکت خودجوش انقلابی مردم در مسیر انقلاب مهدوی. 8 - نظام ولایت فقیه به‌عنوان نسخه منحصر به فرد و بی بدیل که در طول چهار دهه گذشته بی‌شک همه توطئه ها، دسیسه‌ها و فتنه‌ها به برکت وجود ولایت فقیه کشف و خنثی شده است. 9 - هم‌دلی، صبوری، شکیبایی، ایثار، گذشت و همراهی وصف ناشدنی مردم با تفکر انقلابی. 10 - حضور مؤثر و گسترده مردم در حراست از انقلاب و حفاظت از دستاورد‌های انقلاب اسلامی. 11 - حمایت مردم از آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی متأثر از فرهنگ انقلابی مردم که شور انقلابی پدران و مادران شهدا تنها نمونه‌هایی از فرهنگ انقلابی مردم ایران است. 12 - اعتماد و پیوند عمیق و عاشقانه مردم با ولایت فقیه به‌عنوان مهم‌ترین راز مانایی انقلاب. 13 - تدابیر بی نظیر ولی فقیه برای مقابله با ریزش‌های انقلاب و برنامه ریزی برای رویش‌های تفکر انقلابی. 13 - نبوغ و هوشمندی ویژه ولایت فقیه برای خنثی سازی تحرکات و اقدامات سازشکاران، سست‌کمربندها، دلدادگان به فرهنگ غیرانقلابی و غربی. 1٤ - مردمی بودن نظام و تکیه مستقیم به مردم به‌عنوان بزرگ‌ترین، مطمئن ترین، کارآمدترین و مؤثرترین راه و روش حراست از تفکر انقلابی. 15 - آینده نگری و پیش‌بینی‌های رهبران نظام (امام خمینی و امام خامنه‌ای) در باره سرنوشت طاغیان و سلطه گران (شوروی، صدام، امریکا و...) که موجب افزایش اعتماد مردم و اطمینان بخشی بیشتر مردم به انقلاب اسلامی شده است. 16 - برنامه ریزی نظام انقلابی برای انتقال تفکر انقلابی به نسل‌های بعدی. 17 - تکیه به مردم در انتخابات‌ها و صیانت از آرای مردمی حتی اگر بر خلاف تفکر انقلابی بوده باشد. 18 - خودباوری و اعتماد مردم به باور‌های انقلابی و ارزش‌های نظام. 19 - چشم انداز انقلابی با ایجاد نگاه استراتژیک و فرایندمحور و مهندسی فرایند پنج مرحله‌ای انقلاب اسلامی توسط رهبری و نشان دادن قله نهایی و تشکیل تمدن بزرگ و نوین اسلامی. 20 - ریل گذاری و تأکید رهبری نظام به تدوین سیاست‌های کلی انقلاب اسلامی بر اساس رسالت، دکترین، قانون اساسی و مهندسی انقلاب اسلامی و حرکت مسئولان در چارچوب سیاست‌های کلی نظام. 21 - دلبستگی مردم به تفکر انقلابی با مشاهده و چشیدن طعم شیرین ثمرات و میوه تفکر انقلابی نظیر پیشرفت‌های شگرف و باورناپذیر علمی و رسیدن جمهوری اسلامی به قله‌های علم و دانش و کسب رتبه‌های برتر علمی در جهان. 22 - داشتن منطق قوی مکتب شیعی و اسلامی برای مقاومت و ایستادگی در برابر ظالمان، ستمگران، مستکبران، سلطه‌گران و قدرت‌های چپاولگر بین‌المللی. تردیدی نداریم که در چله دوم انقلاب نه تنها از شور انقلابی نظام اسلامی کم نخواهد شد بلکه رویش‌های گسترده انقلاب و نسل جوان بر اساس بیانیه گام دوم و با عبرت‌گیری از نقاط ضعف و قوت راه طی شده، در دو امدادی انقلاب راه باقیمانده را تا رسیدن به قله‌های مفروض و تحقق تمدن نوین اسلامی و ظهور دولت یار و روشن شدن چشم‌ها به جمال دل آرای حضرت حجت ارواحنافداه دنبال خواهند کرد.

پیام خراسان

دوران بایدن؛ فرصت‌ها وچالش‌ها برای ایران
یوسف مولایی در آرمان نوشت:
«اگر ایران به برجام بازگردد ما هم بازمی‌گردیم» جمله وزیرخارجه آمریکاست درحالی‌که ازنظر منطقی و حقوقی موضع‌گیری وزیر امور خارجه ما درست است چون آمریکا بود که از توافقنامه خارج شد و هزینه ورود هم اوست که باید بپردازد؛ یعنی اینکه گام اول را برای اعتمادسازی بردارد و به نوعی رضایت ایران را جلب کند. امری که به لحاظ منطقی و حقوقی است ولی در مناسبات بین‌المللی این قدرت است که حرف اول را می‌زند و منطق حقوقی خیلی کاربردی ندارد. حقوق جایی به کار گرفته می‌شود که قدرت پشت سرش باشد. از آنجا که آمریکایی‌ها در زمان ترامپ دریافتند که فشار حداکثری به‌هرحال نتایجی داشته، دلیلی نمی‌بینند که از مواضع‌شان برگردند گرچه بایدن و دموکرات‌ها خیلی علاقه‌مندند که با متحدان اروپایی خودشان همراه باشند و آنها هم علاقه‌مند هستند که برجام از این حالت سردرگمی بیرون آمده و بتواند نقش و ماموریتی که برایش تعریف‌شده را انجام دهد، در عین حال اروپایی‌ها هم اخیرا مواضع تندی گرفتند و از اینکه برجام باید با نیازهای امنیتی جامعه جهانی منطبق باشد، سخن گفته‌اند. همین‌طور بحث موشک‌ها و محدود کردن فعالیت ایران در این حوزه را مطرح و خواستار بازنگری شده‌اند. فلذا تحت این شرایط به نظر نمی‌رسد در کوتاه‌مدت تحول خاصی صورت بگیرد و دو طرف سر مواضع خود ایستادگی کرده و نهایتا آمریکا که به آن صورت نیازی ندارد و تحت فشار هم نیست و این ایران است که به لحاظ تحریم‌ها تحت فشار است یا باید مواضع خود را تعدیل کرده یا فشارها را تحمل کند.
از طرفی آمریکایی‌ها با کمک اسرائیلی‌ها ممکن است گزینه‌های دیگری را استفاده کنند و نمی‌توان گفت حتما با فشارهای ایران عقب‌نشینی می‌کنند. در این میان اسرائیلی‌ها خیلی دنبال بالابردن تنش در منطقه هستند تا سود خود را ببرند و بعید نیست گزینه نظامی هم به نوعی در این میان مطرح باشد. واقعیت این است که احتمالا اینطور نیست آمریکا تحت فشارها انعطاف نشان دهد و تحریم‌ها را معلق کند. مناسبات بین‌المللی اینگونه نیست که به این سرعت آن هم در حد انتظار ایران بخواهد اتفاقی بیفتد. مصوبه مجلس نقش دوگانه‌ای دارد که از یک طرف به آمریکا فشار می‌آورد تا انعطاف نشان دهد ولی از طرفی هم ممکن است در آنجا مسیر تغییر کند و آمریکا به طرف دیگری برود وقتی که ما احتمالا به‌سرعت فعالیت‌هایمان در حوزه غنی‌سازی بیفزاییم به منزله یک هشدار خواهد بود و در این‌صورت ممکن است فشارها را از ناحیه دیگری به ما بیشتر کنند.
آمریکایی‌ها همیشه و همیشه اعلام کرده‌اند که همه گزینه‌ها روی میز است و الان هم وقتی همه گزینه‌ها روی میز است، می‌تواند گزینه نظامی هم مطرح باشد و می‌توان پیش‌بینی کرد یکی از گزینه‌ها باز هم تحمیل بیشتر فشارهاست. روند مناسبات در دستگاه بایدن سخت‌تر است چون در زمان ترامپ اتفاقاتی افتاده که به این راحتی نمی‌تواند آثار آن را برطرف کند و یک دفعه به نقطه صفر رسید. ضمن اینکه اپوزیسیونی وجود دارد و 74میلیون نفر رای‌دهندگان به ترامپ توقعاتی دارند که بایدن به این راحتی نمی‌تواند تصمیم بگیرد. به‌اضافه اینکه پرونده هسته‌ای خودش واقعا پیچیده است برای اینکه با موضوعات دیگر ایران مرتبطش کرده‌اند و به‌راحتی گره‌های آن گشوده نمی‌شود. موضوع پیچیده‌ای است که زمان می‌برد واگر طرفین خویشتنداری نکنند و شکیبایی به خرج ندهند که این زمان سپری شود، هر اتفاقی متصور خواهد بود.

پیام خراسان

تردید های تهران برای گفت و گو
جلال خوش چهره در ابتکار نوشت:
آیا‌ به‌ راستی ‌واشنگتن و تهران برای جان بخشیدن دوباره به برجام، آماده بازگشت به میز گفت‌وگو هستند؟ ممکن است برخی علائم چنین گواه دهد اما هیچ‌یک از آنها تضمین روشنی برای تحقق این امر نمی‌دهد. مهم‌ترین دلیل این وضع، وجود دیوار بی‌اعتمادی است که به ویژه در سال‌های اخیر به ارتفاع آن افزوده شده است.
واشنگتن و تهران نه از سر تعارف بلکه سوءظن، یکدیگر را برای پیش‌قدم شدن در احیای برجام دعوت می‌کنند. تهران می‌گوید: منتظر اقدام آمریکا برای رفع «تحریم موثر» هستیم. «سعید خطیب‌زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در تشریح این خواست می‌گوید: «رفع تحریم موثر یعنی تحریم‌هایی که بعد از روی کار آمدن ترامپ با گردن‌کشی در خصوص معاهدات بین‌المللی از جمله قطعنامه 2231 و برجام رخ داد، به شکل موثر لغو شوند.» او می‌افزاید: «لغو موثر یعنی باید آثار رفع تحریم‌ها را مشاهده کنیم و یک امضاء روی کاغذ سفید نباشد.» اما همه دغدغه تهران برای قبول بازگشت به گفت‌وگوها رفع تحریم‌ها نیست، بلکه اگر قرار به پذیرش گفت‌وگو شود؛ آنهم در حالی که آمریکا هم‌سو با شریکان اروپایی خود در آن‌سوی میز حاضر خواهد شد، از کدام منظر‌ به اختلاف‌های‌ خود با ایران نگریسته و چه تضمینی برای پرهیز آنان از نگاه به سطح اختلاف‌ها از پشت شیشه‌های عینک اسرائیل، عربستان، امارات عربی‌متحده و بحرین وجود دارد؟ این در حالی است که اگر در گذشته میان برداشت اروپا و امریکا از ایران به نوع درک آنان از ماهیت ادعای تهدید امنیتی، دامنه و کیفیت واکنش لازم در برابر آن اختلاف بود، حالا به نظر می‌رسد میان دو سوی اقیانوس اطلس فهم مشترک ایجاد شده است. همین مهم علاوه‌بر اینکه جایگاه میانجی‌گرانه اروپا را نزد تهران متزلزل کرده بلکه هدف راهبردی واشنگتن را برای بازگشت به گفت‌وگو در پرده ابهام قرار می‌دهد. تروئیکای اروپایی که تا پیش از این همواره درپی یافتن راه‌حل میانه برای برون‌رفت از بن‌بست کنونی بود، به‌نظر می‌رسد با تکرار خواست‌های دوازده‌گانه «مایک پمپئو» وزیر امور‌خارجه دولت ترامپ از تهران، از نقش میانجی فاصله گرفته و در اندازه یک طرف مدعی خود نمایی کند.
هم‌سویی اروپا با آمریکا امکان بیشتری را برای واشنگتن در سخت‌گیری علیه تهران فراهم کرده است. فاصله گرفتن تروئیکای اروپایی از جایگاه گذشته خود در پرونده برجام و تنش‌های روابط ایران و امریکا، این ظن را در مقام‌های ایرانی تشدید می‌کند که آیا اروپا برخلاف گذشته، از بازی «برد ـ برد» در گفت‌وگوها فاصله گرفته و آنچه را دنبال می‌کند که نتایج «صفر و صد» را در پی داشته باشد؟ مهم‌تر اینکه تهران نیک می‌داند که واشنگتن و پایتخت‌های تروئیکای اروپایی به‌رغم همه ایرادها و انتقادهای‌شان به تل‌آویو، ریاض، ابوظبی و منامه، متحدان منطقه‌ای خود را با تهران معاوضه نخواهند کرد. از این رو تهران برای استقبال از گفت‌وگوها مردد است. طرفه اینکه هنوز هیچ‌یک از طرف‌های غربی در این‌باره نه تنها اطمینانی به تهران نداده‌اند بلکه ملاحظات آنان را نیز در گفت‌وگو‌های آینده مورد تاکید قرار داده‌اند. دغدغه‌دیگر تهران‌به سیاست‌های منطقه‌ای دولت «جوبایدن» گره می‌خورد؛ اینکه آیا به راستی بایدن سیاست‌های ترامپ را کنار خواهد گذاشت، در حالی که تیم بایدن همچنان دور این پرسش کلیدی قرار دارد که آیا تشدید فشارها یا تلاش برای کسب توافق با تهران، به خروج از بن‌بست کنونی در برجام و روابط ایران با جامعه جهانی و خاصه آمریکا می‌انجامد؟
برداشت از مواضع گاه چندگانه مقام‌های دولت جدید آمریکا چنین می‌نماید که ترجیح واشنگتن در گام نخست برای از سر گیری گفت‌وگو با تهران «معامله اندک ـ در برابر اندک» باشد. درحالیکه تهران به توافق برای رفع کامل تحریم‌ها و بازگشت به وضع پیش از خروج دولت ترامپ از برجام نظر دارد.
آنچه معلوم است اینکه تهران هنوز درک روشنی از رویکرد آتی واشنگتن ندارد. تا وقتی این مشکل باقی است، نمی‌توان اراده محکمی را از سوی طرف ایرانی برای بازگشت به گفت‌وگوها نشان گرفت. این وضع حالا شامل طرف آمریکا ـ اروپا نیز می‌شو د. آنان نیز همچنان در باره میزان انعطاف تهران برای قبول گفت‌وگو در تردید هستند. بنابراین ممکن است برخی علائم حاکی از ایجاد فرصت برای بازگشت به گفت‌وگو باشد، اما نمی‌توان کارکرد آنها را در شکستن یخ‌های موجود کافی دانست.
انتهای پیام/ک

http://www.khorasan-online.ir/fa/News/317786/دولت-،-ارز-4200-و-اداره-کشور-راز-مانایی-انقلاب-اسلامی
بستن   چاپ